با تصويب شوراي فرهنگ عمومي آذربايجان غربي اروميه ,اورميه شد

+0 امتياز

اورميه" به جاي "اروميه"

اورميه" به جاي "اروميه"
منابع فارسي، كردي و ارمني نام شهر اورمو (اورميه) را به شكل "اروميه" و منابع توركي و آزربايجاني اين نام را در زبان فارسي به شكل "اورميه" و به زبان توركي مطابق با تلفظ مردم به شكل "اورمو" مي نويسند. گروه دوم معتقد به توركي بودن نام اورمو و در نتيجه اورميه و همريشگي احتمالي آن با اسامي شهرهايي مانند اور و اوروك (از تمدن سومري)، اورگنج (دو شهر در ازبكستان و تركمنستان) و اورومچي (در تركستان چين، بئش پاليق سابق) اند.

تئوري سومري نام اورميه: مدافعين اين تئوري، نام اورميه را به شكل "اور(و)+ مو" (URU+MU)و يا "اور(و)+مه" (URU+ME) تقطيع مي كنند.

١- "اوروURU " در زبان سومري كه از طرف عده اي زباني خويشاوند با زبان توركي و يا پروتوتورك در نظر گرفته مي شود، به معني شهر و آبادي است. نام دو عدد از مهمترين شهرهاي سومري "اور" (المقير فعلي در جنوب بغداد) و "اوروك" (ورقه فعلي) بوده و احتمال داده مي شود نام كشور عراق نيز يادگار كلمه اوروك سومري باشد. (اوروق و يا اوروغ در تركي به معني قبيله و يا گروه انساني خويشاوند و در تركي معاصر به شكل اويروق به معني تابعيت و شهروندي است).

٢- "موMU " در زبان سومري (معادل شامو در زبان آكادي) به معني بهشت و يا بخشي از آسمان-بهشتها و شايد به معني باران است. "مهME " نيز در اين زبان به معني معيارها و نرمهاي فرهنگي و يا پرچمها و نشانه هاي اين نرمها مي باشد. بنابراين "اوروموURUMU " به زبان سومري به معني "شهر بهشتي"، "شهر باران" و "اورومهURUME " به معني "شهر فرهنگ، شهر بافرهنگ" مي باشد. نام اورومو به معني شهري بهشتي با باور رايج در ادوار باستان مبني بر قرار داشتن باغ عدن در آزربايجان –تبريز همخواني تمام دارد.

تئوري اورال –آلتائيك نام اورميه: در زبانهاي مخلتف اورال-آلتائيك نامهاي جغرافي متعدد مشابه با نام اورميه وجود دارند. اين نامها را ميتوان به دو دسته جداگانه، يكي با معاني مكان و مقر و ديوار و ديگري با معاني زيبا و شاد و شوق و ... تقسيم كرد:

١- بن "اورUR " در زبان توركي باستان به معني مكان و مقر و... و "اٶرو-هٶروÖRÜ-HÖRÜ " به معني ديوار درهم تنيده است. ("اورUR " به سومري به معني انسان است). كلمات اورتا (وسط)، اوردو (قرارگاه خاقان و ارتش)، اورون (مقام، مكان)، اورناماق (جاي گرفتن)، اورلاتما (اسكان دادن)،... در زبان توركي و بنا به شماري از صاحبنظران كلمات يورد و يا يئر نيز از همين ريشه اند.

٢- در زبانهاي اورال-آلتائيك تركيبات متعددي وجود دارند كه يادآور نام اورميه اند. در همه اين نامها معاني شادي، زيبائي، ذوق و شوق و الهام بخشي مستتر است:
الف- در زبانهاي مونقولي كلمات اورماURMA ، اورامURAM ، اورمانURMAN ، اورماسURMAS ، اورمURM ، اوروما URUMUو .... به معاني روحيه، الهام، شوق و ذوق ميباشند. نام شهر اورومچي URUMÇİ ويا اورونچي URUNÇİاويغورستان (تركستان چين) نيز كلمه اي مونقولي (لهجه باستاني مربوط به دو هزار سال پيش) است. در اين تركيب اورو URU به معني زيبا و مچي MÇİ به معني مرغزار و كشتزار است.
ب- در زبانهاي اوراليك (فينو اوگوريك مخصوصا در زبان مجاري) اٶرٶم-اٶرٶل ÖRÖM-ÖRÖLبه معني شادي و نشاط است (زبانشناسان اين نامها را ماخوذ از زبان توركي دانسته اند).
ج- در توركي باستان، اورينÖRİN, ÜRİN ، اورون ÜRÜN و اورگونÜRGÜN همه به معني شاد و شاداب بودن.

بنابر اين نظريه، نام اورميه كلمه اي اورال آلتائي به معني مكان زيبا و شادي بخش است.

تئوري تلفظ مردمي: عده اي نيز نام اورميه را ناشي از تلفظ توركي "روميه" و يا "رومي" ميشمارند. طبق اين نظر، از آنجائيكه صداي "ر" در اول كلمات اصيل توركي نمي آيد، براي رفع اين صدا از اول اين چنين كلمات وارده از زبانهاي خارجي، صداي "او" و يا "اي" به اول آنها (مانند ايره حيم به جاي رحيم و .....) افزوده مي شود. چنانچه واژه هاي "روم" و "روس" در توركي مردمي به شكل "اوروم" و "اوروس" تلفظ ميشوند. نام شهر "اورفا" در تركيه نيز طبق همين قاعده و از افزودن صداي "او" به اول نام قديمي اين شهر "روبا" حاصل شده است.

نام دومين شهر آزربايجان اورمو-اورميه، چه از ريشه توركي- اورال آلتائيك اروم-اورون، چه از تلفظ توركي "روميه" و چه از ريشه سومري اورومو-اورومه گرفته شده باشد، شكل "اورميه" مانند خود اين شهر، داراي بار و هويت توركي است و شايسته است كه در زبان فارسي نيز به جاي فرم غيرتوركي اروميه بكار رود

نحوه تهيه ترشي هفت بيجار شوونيستي با زبان فارسي.

+0 امتياز

 مواد مورد نياز:    دَببه اي برداريد كه ظرف مخصوص ساختن ترشي است.    بيست و هشت عدد حروف الفباي عربي كوچك متوسط و درشت.    تعداد چهار عدد حروف "ب، ج، ز، ك" كوچك متوسط ودرشت را از آن جدا كنيد.    بيش از هفتاد در صد حجم دَببه ترشي لغات عربي.    حدود پنج در صد حجم دَببه لغات تركي.    حدو نيم درصد حجم دَببه لغات خوشبو كننده اروپائي.    به مقدار فراوان سر و دل و دست و پا و گوش و چشم و جيگر.    بر حسب ذائقه فردي از لغات سر، دل، دست و پا و و و    و بر حسب تمايل شخصي از لغات ديگر اعضاي بدن مثل روده، گوش، چشم، جگر، گردن، زانو، مچ، مو و و و نهوه تهيه و ساخت:    در وحله اول حروف " ب ،ج ، ز" را برداشته و بدون كوچكترين زحمت با اضافه كردن دو نقطه به هر كدام سه حرف" پ، چ، ژ " را مي سازيم و با اضافه كردن يك كشيده بربالاي حرف "ك "، حرف " گ" ساخته مي شود، و بر روي ببيست و هشت عدد حروف الفباي عربي كوچك متوسط و درشت مخلوط كرده در دَببه ترشي مي ريزيم، تا تعداد آنها به سي و دو عدد برسد. بدليل همين چهار حرف، كل الفباء را مصادره كرده و الفباء "فارسي" يا بهتر از آن الفباء "پارسي"اش مي ناميم.    در وحله دوم لغات تركي مثل پرچم، بشفاب، قاشق، دگمه، اتاق، قورمه (سبزي)، قيمه، چكمه و.. ولغات اروپائي مثل :تلفن، ماشين، آناليز،كلاس، هال ، سالن و..را در دَببه مي ريزيم.    در وحله سوم بسبب اينكه فارسي با دويست فعل فقير ترين زبان دنيا است، ناچار از لغات ساخته شده از اعضاي بدن يعني سر، دل، دست و پا و.. لغات مورد نياز را مي سازيم مثل سر زدن، سر دواندن، سر سري گرفتن، سرحال آمدن ،سرزنده شدن، سرسپردن، سربزير شدن، سررفتن، سرريز گشتن، سركوفت زدن، سرازير شدن ، سررسيدن، سرخوردن و سركوفت زدن و تركيبات بيقاعده اي چون: سردار، سرِباز، سركرده، سرسپرده، سرانجام، سرتا سر، سرتاپا و.. در مورد دل مثل: دلدادن، دل بردن، دل ربودن، دل دل شدن و.. تركيبا تي چون: دلاور، دل زنده، دلشوره، دلپسند، دل آزرده، دلواپس، بيدل، دلداده، دلچركين، دل خوش و... را مخلوط كرده در دَببه مي ريزم در صورت نياز بيشتر در مورد ساير اعضاء بدن مانند روده، دست، پا، گوش، چشم، جگر، گردن، زانو، مچ، مو و ديگر عضوهاي مورد نظر و پسندتان به لغت نامه دهخدا مراجعه فرمائيد.    در وحله چهارم بيش از هفتاد در صد حجم دَببه ترشي را با لغات عربي بجاي "سركه"، جهت پر كردن لابلاي مواد و غوطه ور شدن همه آنها در داخل دَببه مي ريزيم البته در صورت غليظ و يا رقيق بودن ترشي راه حل آنرا به ابتكار شخصي شما در افزودن مواد رقيق يا غليظ كننده واگذار مي كنيم بشرط آنكه ابتكارات خود و نتايج آنرا به اطلاع عموم برسانيد.

بازشناسي نامهاي اصيل برخي محلات اورميه

+0 امتياز


ديار سبز و باستاني با تاك هاي انگور و باغات ميوهايي كه ياد بهشت برين را در ذهن متجسم مينمايند در كنار درياچه ايي كه همچون گوهري بر تارك منطقه مي درخشد با مردماني غيور و آگاه و مهربان با تاريخي هزاران ساله كه نسل مردمانش را به قدمت ((گؤي تپه))، ((تام تاما))، ((زرتشت)) و ... مي رساند بحق پايتخت تاريخي آذربايجان است كه مهد تمدنهاي باستاني بزرگي همچون آراتتاها، مانناها، هوريها، اورارتوها و ... بوده است كه در بطن تاريخ گاه صفحاتش از تمدن آفريني و مدنيت مردمانش پرغرور و در مقطعي با نواهاي روح انگيز و بي بديل ((صفي الدين اورموي)) و عرفان ((حسام الدين چلبي اورموي)) و اشعار دل انگيز ((حيران خانيم)) و دلاورمرداني نظير ((عسگر خان)) و ((كاظم خان)) موجبات افتخار امروز ماست و البته گاه از سختي هايي كه نارفيقان و دشمنان و متجاوزان بر هيبتش وارد ساخته اند مويه هاي دردناكي دارد كه تن و روح هر وارسته ايي را بدرد مي آورد. اما آنچه كه موضوع مطلب جاريست، نگاهي بر اسامي برخي مناطق و محلات اورميه است كه در ذيل به ريشه نامگذاري آنها اشاره مي شود:

گؤل اوستو: اين ميدان چند سال قبل به نام ميدان امام حسين (ع) تغيير يافته است. در زمان قديم در آن منطقه چشمه هاي بزرگي بودند كه بدين سبب نام گؤل اوستو را بدان داده بودند كه آن چشمه ها آب آشاميدني نواحي زيادي از شهر را تامين ميكردند. 
نوو گئچر: اين قسمت از شهر اكنون پنجراه ناميده ميشود. نوو گئچر در امتداد گؤل اوستو قرار دارد كه از دو كلمه تركي "نوو" به معناي محل تقسيم و انتقال آب (ناودان كه در پشت بام ساختمانهاست از همين ريشه است) و "گئچر" به معناي محل عبور، است تشكيل شده است. آب شهر از گؤل اوستو به نوو گئچر سرازير شده و از آنجا به مناطق مختلف شهر منتقل ميشد كه بدين سبب نام نوو گئچر را به اين منطقه داده اند. 
عسگرخان: اين منطقه قديمي شهر كه يكي از دروازه هاي 8 گانه اورميه بوده است با نام يكي از سرداران رشيد و وطن پرست طايفه بزرگ افشار بنام ((عسگرخان)) كه اولين سفير ايران در فرانسه بوده است نامگذاري شده كه خوشبختانه تاكنون نيزنام اصلي خود را حفظ كرده است. در سال 1218 ه.ق عسگرخان فرمانده لشگر اورميه بود كه در جنگ با روسها در ايروان، باكو، گنجه و نخجوان طايفه افشار و دلاوران اورميه ايي به سركردگي عسگرخان رشادتهاي زيادي از خود نشان دادند و سپس نيز در همين دروازه عسگرخان در مقابل مهاجمان و ياغيان تالانگر كه از عشاير كرد بودند شهر را حفظ كردند. عسگرخان در 8رجب 1249 ه.ق وفات كردند.

چالا باشي: اين منطقه از شهر اكنون به چهاربخش تغيير نام يافته است كه از دو كلمه تركي "چالا" به معناي "گودي و چاله" و "باشي" به معناي "سر" تشكيل شده است. در زمان جنگهاي عثماني و صفويه مردم و لشگريان در اين منطقه از شهر كه مسير حمله عثماني به اورميه بود با حفر چاله و خندقهايي اقدام به دفاع از شهر كرده اند كه به همين جهت اين منطقه با عنوان چالا باشي خوانده مي شد.
جارچي باشي: اين منطقه از شهر كه در قديم محل استقرار و مكان اصلي اطلاع رساني جارچيان شهر بود كه در مواقع لزوم با دستوراتي كه دريافت ميكردند مسائل مختلف و مهم را بوسيله جار كشيدن در كوي و برزن به اطلاع مردم ميرساندند كه به همين جهت اين محله كه اكنون در خيابان شهيد باكري قرار گرفته است جارچي باشي ناميده شده است.

وكيل باشي: اين محله نيز در خيابان شهيد باكري قرار گرفته كه محل سكونت وكلا و داروغه و قاضي شهر بوده است. شيخ تپه: يكي از مناطق زيبا و اصلي شهر بصورت تپه ايي بزرگ است كه پارك جنگلي نيز در اين منطقه قرار دارد. در سال 1297 ه.ق شيخ عبيدالله شمزيناني از رهبران فرقه نقشبنديه كه كرد زبان بود از تركيه به خاك غرب آذربايجان و اورميه حمله نمود و غارتگريها و جنايات و قتل عامهاي فجيع و دهشت باري در اورميه، سلماس، سويوق بولاق (مهاباد) و قوشاچاي (مياندوآب) انجام داد كه تاريخ از بازگويي آنها شرمسار و دردآلود ميباشد. شيخ عبيدالله در تپه هاي منطقه ايي كه اكنون شيخ تپه ناميده ميشود شهر را مورد هدف قرار ميداد و در اين منطقه از 
شهر نيز ساكن بوده است كه از آن تاريخ تاكنون آن منطقه را شيخ تپه ناميده اند.

عرشلو: اين منطقه كه با بافتي روستايي در بافت جديد شهر در مابين خيابانهاي البرز، ميثم و فرهنگيان قرار دارد نام يكي از طايفه هاي قديمي توركهاست. "عره ش" در تركي به معناي واحد طول(از مرفق الي نوك انگشتان) بكار ميرود.

دوققوز پله: يخچال دوققوز پله در محله اي قديمي به عسگرخان و در كنار نهر كوچكي به نام ((دره چاي)) در شهر اروميه قرار دارد كه البته محله ايي نيز به همين نام در آن نقطه از شهر موجود است. دوققوز در تركي به معناي نه (9) مي باشد كه عدد 9 در تركي جزو اعداد مقدس و معني دار است كه در بسياري از آثار باستاني آذربايجان به عدد 9 برمي خوريم. تا قبل ازگسترش شهر به صورت فعلي، اهالي اروميه از اين يخچال بعنوان محل نگهداري يخ استفاده مي كردند و نيز مراسم چهارشنبه سوري را در كنار حوضچه اي كه آب نهر به آن مي ريخت و فاصله اش با يخچال حدود چهل متراست برگزار مي گرديد. با توجه به شكل ساختمان و نقشه اي يخچال ،به نظر مي رسد اين بنا به دوره قاجار تعلق دارد. بنا و سقف آن از سنگ و آجر است. اين يخچال هنوز سالم باقي مانده و صدماتي به آن وارد نشده است.

علاوه بر محلات فوق الذكر ميتوان به محلاتي نظير "يئددي درمان" ، "بدن ديبي" ، "آغداش" ، "توپراق قالا" ، "داش مچيد" و ... اشاره كرد. اهميت شناختن نامهاي اصيل اين مناطق در راستاي تعريف هويت اصيل اورميه است كه در طول صده معاصر دردهاي زيادي را از جانب متجاوزان و مهاجران بر خود ديده است. بنظر ميرسد تهيه نقشه هاي فرهنگي اصيل در مناطق غربي آذربايجان كار ضروري و مهمي است كه بايد به سرعت از سوي مسئولان و مقامات مسئول و نيز دلسوزان فرهنگ آذربايجان صورت پذيرد.

 

 


gozel urmunun bazi mekanlarinin dogru adi ve onlarin tarixi haqqinda melumatlar
اورميه نگين آذربايجان



دوزلي قيز اورموگولي

+0 امتياز

دوزلي قيز اورموگولي

دوزلي قيزين ايكي سويوق قارداشي
اورمو تبريز بوباش او باش سر داشي
ايكي قارداش بير باجي دا گوزي يوخ
وارليقينا نمنه دئسين سوزي يوخ
اورميه دن دوزلي قيزين پايي وار
تبريزدن دا قالماقينا حققي وار
هئچ بيريسي دوزلي قيزا چاليشمير
وارليقينا شانليكينا قاتيشمير
دوزلي قيزين دوداقلاري قورويوب
گوز ياشلاري كيرپيك لري قورويوب
اولوسوموز چاره ائدمير باخيري
گوز دنيزي اوني كوير تانيري
سمايه باخماق انتظار بيلله دير
دوزلي قيزدان سون رمقي گورسه دير
دولت چي لر فرق قويوب ايشله مير
آراز خانيم دوزلي قيزي امديرمير
آراز خانيم سنه قوربان كيم اولسون
كارون اولسون كرمان اولسون كيم اولسون
ايسلاديري كارون كرمان دوداقين
سنده گتير دوزلي قيزين حياتين
آراز خانيم دز چايينا باخيش سال
قم شهرينه نئجه دادير باخيش سال
دوزلي قيزين قوري دوداقين ايسلاد
وارلارين نان بو يوخسولا بير يوللاد
بو يوخسولون ئولماقي اوندا قالماز
ئولوم اوننان قايناق توتار ساخلانماز
دادار سويلار بوقايناقي قورتولماز
چاره قيلسا ايندي بوسوي داغيلماز
آجي نيت داغيلماقا ساليب لار 
گئچميشلرده بوردان هجرت توتوبلار
سوي قاجينا طبيعت يارديم ائتمه
دوزلي قيزين ئولوموني گتيرمه

بو شعري عزيز وبلاگا باش چكنردن بيري يولويوب  احمديه

هافبك تيم فوتبال تراكتورسازي گفت: نگفتم از قلعه نويي عذرخواهي نمي‌كنم و آمادگي اين كار را دارم.

+0 امتياز

 

هافبك تيم فوتبال تراكتورسازي گفت: نگفتم از قلعه نويي عذرخواهي نمي‌كنم و آمادگي اين كار را دارم.



مهدي كياني در مورد اينكه چرا حاضر نشده از امير قلعه نويي عذرخواهي كند، گفت: من به كسي نگفتم از قلعه نويي عذرخواهي نمي كنم. روزي كه به باشگاه رفته بودم به من گفتند معذرت خواهي كن و گفتم به عنوان اينكه قلعه نويي بزرگتر از من است اين كار را مي كنم اما اكنون رويم نمي شود.

وي افزود: باشگاه از من خواست كه به صورت انفرادي تمرين كنم و من هم آن را اجرا كردم. دوست دارم براي تراكتورسازي بازي كنم اما خود باشگاه به باشگاه هاي ديگر زنگ زده تا من را با بازيكن ديگري تعويض كند. براي من هم فرقي نمي كند.