تبريز ؛ شهر اولين ها بير آز تبريز باره سينده

+0 امتياز

 

تبريز ؛ شهر اولين ها

 

تبريز بزرگترين شهر آذربايجان جنوبي و يا بعبارتي بزرگترين شهر سرزمين جاوداني آذربايجان است . تبريز كه در طول تاريخ همواره با قهرمانان ، روشنفكران ، اديبان ، هنرمندان ، صنعتكاران و ... ياد شده داراي تاريخي بس قديمي و كهن ميباشد . اين شهر زيبا در دامنه كوه عينالي جاي گرفته و در دوران حكمراني شاه اسماعيل ختائي بعنوان پايتخت و مركز صفويان شناخته ميشد .تبريز بصورت نورچشم و عزيزترين شهر دول بعد از صفويان درآمده بطوريكه در دوران قاجاران محل اسكان و اقامت وليعهد قاجارها گرديد . از محله هاي اين شهر بزرگ و مركز آذربايجان جنوبي ميتوان به   اميرخيزي ، انگج ، امير زين ادين ، باغميشه ، بارنج ، باغشمال ، بيلانكوه ، سرخاب ، سنجران ، قره ملك ، قاره آغاج ، گونگاباشي ، كوچه باغ ، حكم آوار ، نوبر ، راسته كوچه ، چهارمنار ، شنب غازان ، دوچي ، مارالان ، شششگلان ، خلعت پوشان و چرنداب اشاره كرد ... تبريز بدليل موقعيت منحصر بفرد جغرافيائي خود همانند دروازه ايران به مغرب زمين مشاهده شده و از اينرو بسياري از  حركت هاي  پيشرو  اولين بار در تبريز آغازشده است ...براي همين نيز بايد تبريز را اولين شهر ايران دانست كه بسوي مدرنيسم غربي گام برداشته ... از اينرو تبريز شهر اولين هاست :

 

 

 

  • اولين چاپخانه ايران بسال 1811 ميلادي براي اولين بار در تبريز راه اندازي گرديد .
  • اولين مدرسه مدرن ايران بسال 1888 ميلادي و توسط حسن رشديه در تبريز بنا شد .
  • اولين مدرسه ناشنوايان ايران بسال 1924 ميلادي و توسط مرحوم جبار باغچه بان در تبريز احداث و فعاليتش را آغاز كرد .
  • اولين مدرسه كودكان تيزهوش و نابغه بسال 1926 و توسط آلماني ها در تبريز تأسيس و فعاليت نمود .
  • اولين كودكستان ايران بسال 1923 در تبريز گشايش يافت .
  • اولين شهرداري ، شوراي شهر و مجلس شهرداري در تبريز راه اندازي شد .
  • اولين تشكيلات و سازماندهي مدرن پليس ايران در تبريز احداث شد .
  • اولين اتاق بازرگاني ايران بسال 1906 در تبريز افتتاح گرديد .
  • اولين ضربخانه سكه پول در ايران در تبريز آغاز به فعاليت نمود .
  • اولين كتابخانه عمومي ايران در تبريز كار خود را آغاز كرد .
  • اولين سينماي ايران بسال 1900 در تبريز تأسيس يافته و جالب اينكه اولين سالن سينما در تهران را نيز يك تبريزي براه انداخت .
  • اولين تئاتر ايران و گروه تئاتر در ايران در تبريز بوجود آمد .
  • اولين كارخانه مدرن ايران در شهر تبريز آغاز به كار كرد .
  • اولين انجمن  بانوان در تبريز براه افتاد .
  • اولين خوابگاه دانشجوئي نيز در تبريز ساخته شد .

نقش قوم معظم تورك در حفاظت وگسترش دارالاسلام

+0 امتياز

 

بنا به شواهد تاريخي قوم مقتدر ترك يكس از سلحشورترين اقوام روي زمين است اين قوم در اكثر منطق آسيا وحتي اروپا پراكنده گي گسترده اي دارد امروزه بيش از 9 كشور ترك زبان و سيصد ميليون ترك در جهان وجود دارد و در چند كشور از جمله ايران ترك ها بزرگترين قوميت را تشكيل مي دهند يا در كشوري مثل روسيه دومين قوميت كشور هستند اين پراكنده گي گسترده در هان نشان دهنده حركت اين قوم در سير تاريخ و بهترين دليل جنگاوري و سلحشوري و استعداد نظامي اين قوم است اين قوم از اقوامي است كه دين اسلام را بر خلاف بعضي اقوام بصورت داوطلبانه قبول كرده و پس از قبول اسلام تبديل به شمشير بي همتاي اسلام شد ويگانه حافظ اسلام وممالك اسلامي در مقابل كفار و ... كه چه بسا اگر اين قوم سلحشور به آيين اسلام در نمي آمد ديگر اثري از دارالاسلام و اسلام و ممالك اسلامي وجود نداشت چرا كه حكومت هاي فارسي زبان محلي و عرب زبان(خلافت كه مدت هاي زيادي مي شد اقتدار خود را از دست داده بود  )ديگر توان اداره ممالك اسلامي و سرزمين هاي اسلامي را نداشتند و رفته رفته مجبور شدند تركان را به عنوان نيروي رزمي خود به خدمت بگيرند قوم ترك كه بنا به گفته استاد گرانقدر تاريخ فرانسه رنه گروسه كه تنها قومي هستند كه خداوند آن را براي فرمانروايي مشرق زمين و ديگر اقوام را براي نوكري و چاكري آنان آفريده است رفته رفته قدرت را از دست حاكمان كم عرضه و غير سلحشور خود گرفته و آن دولتهاي محلي كوچك را تبديل به امپراتوري هاي قدرتمند نمودند كه در نهايت توانستند ممالك اسلامي را تا كنون حفظ كنند و الا آن دولت هاي محلي آريايي مانند سامانيان و طاهريان و صفاريان و آل بويهو زياريان كه هر كدام بر قسمتي از فلات ايران و افغانستان حكومت مي كردنند و هيچ كدام قادر نبودند بر ديگري غلبه كنند و تشكيل يك دولت مقتدر را بدهند چگونه مي توانستند در آينده در مقابل سيل حملات ساير اقوام غير مسلمان دوام بياورند چنان كه هنگامي كه البتكين رحمه الله عليه كه قشون باشي دولت ساماني بود و بنا به گفته مورخين او بود كه حكومت سامانيان را در ماورا النهر نگداشته بود از اين كار صرف النظر كرد و به هندوستان جهت غزا رفت سلسله سامانيان دچار هرج و مرج ودر نهايت توسط قرا ختاييان از بين رفت تركان در طول تاريخ بزرگترين امپراتوري هاي اسلامي و حتي جهاني را تاسيس كردهاند كه به اختصار از آنان نام ميبريم البته منظور امپراتوريهاي ترك بعد از اسلام است نه قبل از آن دولت غزنوي اولين دولت مقتدر اسلامي به رهبري سلطان محمود غزنوي كه توانست حكومت هاي فارسي زبان صفاريان و سامانيان وال بويه را از بين ببرد و »اورا النهر و افغانستان و شمال و جنوب ايران و قسمتهاي آز آذر بايجان و مناطق بسياري از هندوستان را تصرف كند و اولين سلطنت اسلامي و ترك را تشكيل دهد امپراتوري سلجوقي  دومين دولت بزرگ ترك و بسيار مقتدر تر از دولت غزنوي ترك هاي سلجوقي يا همان غز كه اجداد تركهاي اذربايجان و تركيه هستند كه در ماورا النهر ساكن بودند رفته رفته داخل فلات ايران شدند وبا رهبري سلطان مقتدر  طغرل بيگ رحمه عليه الله سلطان شهيد مسعود غزنوي رحمه الله عليه را در جنگ دندانقان شكست دادند و امپراتوري سلجوقي را بنيان نهادند قلمرو اين امپراتوري ابتدا خراسانو ماورا النهر و بعدها نواحي داخلي ايران و اذربياجان و ارمنستان و گرجستان عراق و مصر و شامات نيز مسخر شدند و خليفه مجبور شد سلطنت دنيوي را به طغرل بيك و چغري بيك واگذار كند و منسب خلافت معنوي را براي خود نگه دارد همزمان با اين دوران اتفاقاتي در جهان غرب در حال وقوع بود كه آگر تركان وجود نداشتند معلوم نبود روند تاريخ اسلم و جهان چگونه مي شد امپراتوري بيزانس به فرمنادهي امپراتور رومانوس ديوجانوس پس از موفقيت هاي كه در اروپا بدست آورد تصميم به تصرف سوريه و شامات و بلاد فلسطين گرفت پس با يك سپاه دويست هزار نفره راهي آناتولي شد و لشكريان بي عرضه و بي لياقت خليفه را شكست داد در اين هنگام سلان آلب ارسلان شهيد با يك حمله گسترده در حالي كه نيروهايش در حدود هشتاد هزار نفر بودند در جنگ ملازگرد بيزانس ا شكست داد و تمامي آناتولي از دارالكفر تبديل به دار اللسلام شد و امپراتور بيزانس اسير سلطان گرديد در اين زمان قلمرو سلجوقيان به اندازه قلمرو هخامنشيان شده بود بدين وسيله با تصرف آناتولي راه براي كچ فبايل ترك به آن سامان باز شد از ديگر سلاطين بزرگ اي سلسله ترك تبار مي توان از سلطان شهيد ماك شاه نام برد بعد از ترور سلطان ملكشاه بدست شيعيان نزاري اسماعيلي امپراتوري سلوقي تبديل به چند دولت شد ودولتهاي سلجوقيان شام وروم و ايران بوجود آمدند در اين زمان جنگهاي صليبي آغاز گرديد  در سال 1091 ميلادي5 لشكر صليبي از فرانسه و نرماندي و فلاندر و آلمان به قصد تصرف شامات و فلسطين راهي شدند دولت سلجوقيان روم و شام با هم متحد شدند و به فرماندهي سلطان قليچ ارسلان اوليه صليبيون را بشدت شكست دادند اما دولت خان فاطميان مصر بنا به تحريك صليبيون به بيت المقدس و مواضع تركان از پشت حمله كرد و مواضع تركها بشدت تضعيف شد صليبيون توانستند از اين خيانت اعراب شيعه استافده كرده از چنگ تركها فرار كنند و داخا در شامات شوند و شهرهاي آنطاكيه و لبنان و ادس را به همكاري قوم هميشه خاين ارمني  را تصرف كنند و در نهايت فلسطين را تصرف كنند بلا شك تركان مي توانستند صليبيون را به دريا بريزند اما خيانت حكومت مصر و امراي محلي عرب و ارامنه آناتلي و شامات مانع از اين كار شدند صليبيون به شهرهاي دمشق و حلب و حمص و حران نيزحمله كردند اما از نيروهاي ترك به شدت شكست خوردند و به فلسطين بازگشتنددولت آل زنگي بعه ها دولت ترك اتابكان زنگي در شامات  جايگزين سلجوقيان شد از معروفترين سلاطين اي حكومت مقتدر ترك مي توان به سعد اتبك زنگي و نور الدين اتابك زنگي نام برد كه سعدي شاعر مدت زيادي در دربار آنها مقيم بوده است اين دولت توانست ضربات محكمي بر صليبيون وارد كند و بساري از سرزمين هاي اسلامي را از آنه پس بگيرد  در زمان نور الدين زنگي دوتن از سرداران يمني او يعني صلاح الدين ايوبي و اسد الدين شير كوه با سپاه مماليك به مصر رفتند و مصر را به حكومت نورالدين محق كردند و دولت مقتدر آل زنگي از شامات و عراق و مصر تشكيل شد  بعد از فوت سلطان نورالدين زنگي صلاحالدين ايوبي حكومت مصر را در دست گرفت و به شامات لشكر كشيد و دولت مقتدر ايوبي را تشكيل داد دولت ايوبي اين دولت ب غير از سلطانش كاملا ترك بود تمامي دولت مردان او و لشكريانش لشكريان ترك مماليك اتابكان زنگي بودند صلاحالدين ايوبي توانست بكمك لشگريان انبوه ترك خود صليبيون را در جنگ طبريه شكست دهد و فلطين را دوباره به دارالاسلام بر گرداند و در جنگ ارسوف با شجاعت سربازان ترك مماليك توانست مانع از تصرف دوباره فلسطين توسط ريچارد شير دل و فيليپ آگوست شاهان انگليس و فرانسه شود پس از مرگ او برادرش ملك عادا و فرزند او الكاملافراد بي عرضه اي بودند و الملك الكامل از ترس جنگ با فردريك كبير پادشاه آلمام اورشليم را به و تسليم كرد لشكريان ترك از ان عمل بسيار عصباني شدند و در انتظار فرصت ماندند دردولت مماليك مصر و شام و عراق زمان تورانشاه لشكر تركان موسوم به مماليك دست به شورش برده و به رهبري سلطان قوتوز سلسله ايوبيان را بر انداختند و دولت مقتدر مماليك را بنيان نهادند در آنزمان مغولان به خاورميانه حمله كرده و نواحي بسياري را تصرف كردند سلطان قوتوز بهباب بورس خان سلطان آينده به شامات رفته ود در جنگ عين اجالوت لشكر مغولان را شكست  وسپس در ايام سلطنت سلطان باي بوري رحمه الله عليه  دوباره فلسطين را تصرف كرده و همه شهرهاي لبنان بجز صور و عكا را تصرف كردند در زمان سلطان محمود اشرف تركها براي هميشه كا صليبيون را در لبنان تمام كردند وتمامي شهرها را تصرف و به دارالاسلام عودت دادند حكومت آنان سيصد سال طول كشيد خوارزمشايان بعد از تقسيم امپراتوري سلجوقيان بين فرزندان و برادر زاده هاي ملكشاه رحمه الله عليه دولت سلجوقيان ايران در خراسان و ماوراء النهر و نواحي داخلي ايران تشكيل شد مقتدر ترين سلطان آنان سلطان سنجر سلجوقي رحمه الله عليه بود در زمان او تكش فرمانده و حاكم خوارزم عليه سلجوقيان شورش كرد وپساز او فرزندش اتسيز چنذين بار با سنجر جنگيد پس از مرگ سنجر محمد خوارزمشاه به خراسان لشكر كشيد و دولت ترك مقتدر خوارزمشاهيان را تشكيل داد او خواستار همان اختياراتي كه خليفه به سلاطين سلجوقي واگذار كرده بود ند بود و وقتي خليفه با آن مخالفت كرد عليع خليفه لشكر كشي كرد ولي لشكر كشي بدليل آب و هواي بد و برف سنگيني كه به عراق عجم باريده بود ناكام ماند بعدها حمله مغول امكان لشكر كشي دوباره را از او گرفت پس از كشتار بازرگانان مغول چنگيز به ايران حمله كرد بنا به شواهد تاريخي حدود نود درصد از لشكريان چنگيز را تركان اويغور و قرا ختايي تشكيل مي دادند وبسياري از فرماندهان چنگيز ترك بودند در نهايت سلطان نتوانست در مقابل سيل قشون چنگيز مقاومت نمايد و به نواحي داخلي ايران عقب نشست و در جزيره آبسكون در گذشت خدايش بيامرزد فرزند او سلطان جلال الدين مدتي در مقابل چنگيز مقاومت كرد ولي كاري از پيش نبرد و به آذر بايجان آمده و تبريز را تخت گاه خود قرار داد و به گرجستان قشون كشي كرد ولي در نهايت پعد از 12سال مقاومت شكست خورد و كشته شد بعد از دولت خورازمشاهيان دولت مغولي ايلخانان تشكيل شد كه پس از حود يكصده سلطنت ذچار فرو پاشي شد تضعيف تركها كه همزمان در دو جبهه هم با مغولان و هم با صليبيون و بيزانسي ها در جنگ بودند باعث شد عوامل و حاكمان فارس زبان پس از تجزيه ايلخانان مغول دوباره بتوانند حكومت هاي محلي تشكيل دهند اين خاندان ها و حكومت هاي محلي عبارتند از آل مظفر در كرمان آل كرت در كرمان سربداران در سبزوار وسمنان آل اينجو كه ترك بوذند در فارس و اتابكان لر و اتابكان آذر بايجان كه ترك بودند و مقر حكومت آنها در اهر بود و...پس از حدود نيم قرن دوباره رفته رفته تركان ايران قدرت خود را باز يافتند تركها مصر و شامات همزمان با رويكا آمدن تيمور دولت مقتدر مماليك مصرو تركان آسياي صغير نيز دولبت مقتدر و بزرگ و رفيع منزلت عثماني را تشكيل داده بودنددولت تيموري  امير تيمور در ماوراء انهر توانست دولت هاي محلي را مسخر و خود را آماده يورش به فلات ايران نمايد او در مجموع سه حمله خود توانست تمامي ايران و مغولستان و شمال هند را تصرف كند او در آذربايجان به جنگ سلطان بايزيد خان اول عثماني قدس الله نفس الشريفه رفت و توانست او را شكست دهد بعد از مرگ سلطان تيمور فرزند او شاهرخ خان اديب و ستاره شنالس و سپس الغ بيك ميرازا ستاره شناس منجم و رياضي دانوسازننده رصد خانه سمر قند و بعد بايسنقر ميرزا نويسنده شاهنامه باسنقري  و در نهايت سلطان حسين بايقرا و بابر حكومت كردند پس از مرگ سلطان حسن بايقرا ازبكلان به ماوراء النهر حمله كردند و بابر نواحي تحت حكومت خود را رها نموده و به هندوستان رفت و دولت مقتدر مغولان كبير هند را تشكيل داد دولت مغولان كبير هند ظهر الدين بابر به هندوستان لشكر كشيد و دولت مغولان را در شمال هند تاسيس كرد پس از او فرزندش همايون به سلطنت نشست و پس از اواكبر شاه گوركاني سلطان مقتدر گوركاني به سلطنت نشستاو يكي از بزرگترين سلاطين هند بوده است او در زمان شاه عباس اول قندهار را از تصرف دولت صفوي خارج كرد  پس از او جهانگير به سلطنت رسيد و تخت طاووس متعلق به اوست همچنين بناي تاج محل به دستور او ساخته شده پس از او فرزندش اورنگ زيب او را خلع و به سلطنت نشست  او آخرين سلطان مقتدر گوركاني بود  در زمان  يكي ازجانشينان  او  يعني سلطان محمد شاه گوركاني جنگ كرنال بين نادر شاه افشار و او در گرفت و گوركانيان شكست خوردند   ولي نادر شاه افشار ادامه سلطنت آنان را بر هند تضمين كرد اين سلسه در اواخر قرن هجدهم از بين رفت قراء قوينلو و آق قوينلو  ايل  قراء قوينلو در زمان حمله مغول به داخل فلات ايران كوچ كردند و توانستند پس از سوط تيموريان بيشتر مناطق فلات ايران را تصرف كنند معروفترين سلطان آنان جهانشاه قراء قوينلو بوده است مركز حكومت او هرات بود همزمان با اين ايل ايل آق قوينلو نيز به آذربايجان و آناتولي رفته و دولت آق قوينلو را تشكيل داده بود مابين جهانشاه و اوزون حسن آق قوينلو جنگ در گرفت  جهانشاه در آن زمام در تبريز بود و مسجد كبود از يادگار هاي اوست و اوزون حسن او را شكست داد و تبريز را تصرف كرد و دولت قرائ قوينلو از بين رفت دولت آق قوينلو سپس متوجه آناتولي شد سلطان محمد فاتح عثماني  نيز متوجه آناتولي بوددر جنگي كه بين آنان در گرفت قشون مجهز سلطان عثماني اوزون حن را شكست داد و طرابوزان به تصرف عثماني ها در آمد و اوزون حسن به تبريز باز گشت اوزون حسن بشدت با عثماني ها دشمني داشت و حكومت هاي اسپانيا و جنوا و ونيز به خاطر اين مساله با او روابط گرمي داشتند  صفويان  شاه اسماعيل صفوي كه نواده شيخ صفي الدين اردبيلي و نوه دختري اوزن حسن بود توانست با جلب حمايت امراء آق قوينلو و شيعيان آذربايجان و قبايل هفت گانه  قزلباش آناتولي (افشار ذوالقدر تكللو رمللو ساملو قاجارو..)سلسله صفويان را تشكيل داد او ابتدا به تبريز رفت و پس از كشتار گسترده مردم اين شهر كه دو بار صورت گرفت بزور مردم شهر را شيعه كرد وسپس نواحي داخلي ايران را تصرف كرد خلفاي او شروع به دست اندازي در قلمرو سلطان عثماني بايزيد دوم كردند و خان احمد استرجالو و تكللو چند لشكر عثماني را شكست داده و شهر هاي عثماني را غارت مي كردند در اين بين سلطان سليم ياووز  به تخت  عثماني تكيه زد و چندين بار از صفويان خواست كه مانع از اين كار شوند ولي در نهايت با سپاه عظيمي بالغ بر يكصد و چهل هزار سپاهي  به آذريايجان لشكر كشيد ابتدا خلفاي صفوي را شكست داد ودر چالدران اردو زد شاه اسماعيل هم به هفد هزار قزلباش به جنگ او رفت روز اول دو طرف اردوگاه زدند و روز دو جنگ شروع شد لشكر سلطان معظم سليم داراي سيصد عراده توپ و ده هزار تفنگچي بود با شروع به كار توپخانه عظيم عثماني لشكر صفوي از هم پاشيد و تنه هزار سيصد نفر زنده ماندند و شبانه فرار كردند شاه اسماعيل كه تا آن زمان خود را ناءب امام زمان ميدانست تبديل به يك  دائم الخمر گرديد پس از او فرزندش سلطان طهماسب به حكومت رسيد و پس از او شاه عباس اول او لشكر شصت هزار نفري قزلباش را كنار گذشت و ايل تورك شهسون را بوجود آورد كه مركب از دوازده هزار سواره و پياده و توپخانه و دسته هاي تفتگچي بود را تشكيل داد او ابتدا دولت ازبكان را شكست داد و هرات را از آنان پس گرفت و سپس تبريز را پس از هشتاد سال تصرف كرد و توانست در جنگ مرن د جلوي لشكر عظيم عثماني را بگيرد او همچنين توانست پرتغالي ها را از جنوب ايران عقب براند از ديگر سلاطين اين خاندان مي توان از سلطان عباس دوم و سلطان سليمان و سلطان حسين  و سلطلن تهماسب دوم نام برد افشاريه  افشاريه ايلي هستند كه اتدا آز اناتولي به موقان آمدند و سپس شاه عباس آنها را به خراسان جهت دفاع از مرزها كوچاند نادر شاه افشار ابتدا غلام تهماسب صفوي بود و بعد ها نايب السلطنه شاه عباس يوم و سپس با تصميم بزرگان كشور سلطان ايران شد او امپراتوري روس ها را از شمال ايران بيرون كرد و با عثماني ها جنگيد و آنان را در جنگ شكست داد آما در بغداد از آنها شكست خورد واو سپس به هند لشكر شيد و در جنگ كرنال پيروز شد  او خزاين بساري را با خود به ايران آورد  كه آن خزاين امروزه پشتوانه بانك مركزي جمهوري اسلامي هستند پس ا قتل نادر سلسله بي عرضه زند به حكومت ريدند اين سلاطين بيسواد تمامي در وازه هاي كشور ايران را به سوي غربي ها بستند و مانع از روابط تجاري با آنها شدند و به اقتصاد كشور ضربه سنگيني زدند و تمامي روابط حسنه اي كه تركها با ديگر دول ايجاد كرده بودند مختل شد آخزرين سلطان زند آنقدر بي عرضه بود كه فقط هزار نفر سرباز داشت و اگر حكومت قاجار تشكيل نمي شد چه كسي در مقابل انگليسي ها و روس از اين ممالك اسلا مي دفاع ميكرد حكومت آرياي زند با هزار سربازقاجاريه سلطان آغا محمد خان قاجار پس از شكست دادن لطف علي خان ند بي عرضه توانست دوباره كشور را سر وسامان بدهد و به گرجستان لشكر كشيد و توانست آنها را شكست دهد اما وقتي به ايران بازگشت روسها به آنجا لشكر كشيدند آغا محمد خان به جنگ آنه رفت آم در شهر شوشي توسط خدمتكاران خود به قتل رسيد و اگر زنده مي ماند به احتمال زياد مي توانست روسها را شكست دهد پساز او فتحعلي شاه به جنگ روس ها رفت و عباس ميرازا فرماندهخ لشكر ايرانت شد دور اول جنگ هاي ايران و روس ده سال طول كشيد و علي رغم شجاعت لشكريان ترك بلحاظ اينكه ارتش روسيه ارتش مدرني بود شكست خورد و در دور دوم جنگ ها نيز عليرغم پيروزي هاي بسيار زياد ام در نهايت شكست با قاجارها بود امروئزه بساري از عناصر پان فارس قاجاريه را متهم به بي عرضگي مي كنند اما اگر دولت زنديه باقي بود نتايج اين جنگها چه مي شد شاهي كه هزار سرباز نداشت چطور مي توانست در مقابل لشكر يكصد هزار نفري جنران پاسكويچ و ارتش مدرن روسيه مقاومت كند ونه تنه گرجستان و ارمنستان خاك شيراز هم تبديل به دارالكفر شده بود و به ايالت فارس امروزه ايالت روس گفته مي شد شكست قاجار ها در اي دو جنگ در حقيقت پيروزي بوذد و آن اينكه روسها فهميدند ادامه جنگ در طولاني مدت با تركها باي ظانه سودي نخواهد داشت و حكومت تركها قدرت لازم براي مقاومت در بابر آنه را دارد  و در اين دوره نيز تركها بداد دارالاسلام رسيدند سلاطين قاجار افراد فهميده اي نيز بودند و برخلاف حكومت فارس زنديه دروازه كشور را به جهان غرب باز كردند و اولين اصلاحات مدرن از قبيل تاسيس مدارس و و اعزام محصل و دانشجو به غرب مدرنيزه كردن قشون ساختن راه ايجاد بنادر ادرات پست و تلگراف و در نهايت تحت تاثير جريانات ترك عثماني و آذربايجاني بخصوص مكتب تبريز با قبول مشروطه اولين سلطنت مشروطه اسلامي كه نمود دموكراسي بود را به وجود آورردند وآما آيا حكومت هاي فارسي زبان بعد از آن آيا اثري از دموكراسي ديده مي شود آيا رضل پالاني اصلا سواد داشت كه بداند دموكراسي يعني چه و در نهايت كشور را به تصرف بيگانگان داد در حالي كه حكومت هاي ترك هيچگاه بدون جنگ يك وجب را از دست ندادند

ستار خان و نهضت مشروطه

+0 امتياز

ستارخان سردار ملي (۱۲۸۴-۱۳۳۲ق) فرزند حاج حسن قراجه داغي در منطقه قراجه داغ  به دنيا آمد. سوابق زندگي او در دوران كودكي و نوجواني تا درگيريهاي جنبش مشروطه‌ چندان معلوم نيست. از اطلاعات جسته و گريخته‌اي كه از وي به دست آمده، درمي‌يابيم كه او با پدر خود در روستاهاي اطراف ارسباران به شغل پارچه‌فروشي مشغول بوده است.

ستارخان سردار ملي

سلطان ستاري، دختر ستارخان

گروهي از مجاهدين مسلح مشروطه‌خواه محله ليل‌آباد تبريز

. ستارخان، و عده‌اي از مجاهدين مسلح تبريز

ستارخان ۲٫ باقرخان، و عده اي از مجاهدين مسلح مشروطه خواه در تبريز

ستارخان ۲٫ باقرخان، و جمعي از مجاهدين مشروطه خواه در تبريز

ضرغام (از خوانين منطقه آذربايجان) و افراد تحت فرمان وي به هنگام محاصره شهر تبريز در دوره مشروطه

شكراله خان شجاع نظام و عده‌اي از خوانين آذربايجان طرفدار محمدعلي شاه

ستارخان و فرزند خردسال وي يدالله ستاري

“وقتي پاختيانوف، كنسول روس به ستارخان پيشنهاد كرد كه بيرقِ كنسولخانه را به سردرِ خانه اش بزند تا در امانِ دولت روس باشد و از آن گذشته نويدِ سمت قراسوراني آذربايجان را به او داد: ستار جمله اي گفت كه در تاريخ ماند: « ژنرال كنسول، من مي خواهم كه هفت دولت به زير بيرقِ دولت ايران بيايند، من زير بيرقِ بيگانه نرم».”

ستارخان و باقرخان به هنگام اقامت در عمارت وزير مخصوص در تهران

ورود ستارخان و باقرخان به تهران از دروازه گمرك

به گزارش مجله عكس تاريخ ايران ستارخان پس از قتل برادرش اسماعيل به دست نيروهاي دولتي به همراه خانواده خود به تبريز مهاجرت كرد و در محله اميرخيز اقامت گزيد و از داش‌ها و لوطيهاي آن محله شد.

وي مدتي جزء سواران حاكم خراسان بود، از آنجا به عتبات عاليات سفر كرد، پس از چندي به تبريز بازگشت و به مباشري املاك محمدتقي صراف مشغول گرديد. سپس به توصيه رضاقلي خان سرتيپ وارد خدمت قراسوران (ژاندارمري) شد و حفاظت راه مرند و خوي به او محول گرديد. چندي بعد مورد توجه مظفرالدين ميرزا (وليعهد) قرار گرفت، ضمن دريافت لقب خاني، از تفنگداران وليعهد در تبريز محسوب گرديد. ستارخان بنابر عادت لوطي‌گري در يكي از درگيريهاي خود با مأمورين محمدعلي ميرزا (وليعهد) در تبريز، مورد تعقيب قرار گرفت، از شهر گريخت و مدتي به راهزني پرداخت. سپس با وساطت بزرگان و معتمدين محل به شهر بازگشت و دلالي اسب را پيشه خود كرد.

ر سال ۱۳۲۵ق انجمن ايالتي آذربايجان به واسطه رشادتهاي ستارخان و باقرخان به آنان لقب سردار ملي و سالار ملي اعطاء نمود.

با شروع انقلاب مشروطه در تهران و گسترش آن در سراسر كشور، مجاهدين و آزاديخواهان آذربايجاني و قفقازي به فرماندهي ستارخان و باقرخان به حمايت از مشروطيت قيام نمودند و در مقابل قواي ۳۵ تا ۴۰ هزار نفري اعزامي از مركز و خوانين محلي به فرماندهي عبدالمجيد ميرزا عين‌الدوله كه براي سركوبي قيام تبريز اعزام شده بودند به شدت مقاومت كردند و از تسلط آنها به شهر ممانعت نمودند. تبريز به مدت ۱۱ ماه توسط قشون دولتي محاصره شد و از ورود آذوقه به شهر جلوگيري به عمل آمد. زندگي بر مردم بسيار سخت و طاقت‌ فرسا گرديد. نهايتاً با وساطت قنسولهاي روس و انگليس و موافقت دولتهاي طرفين عده‌اي از قواي روسيه به تبريز وارد شدند و راه جلفا را براي ورود آذوقه باز كردند. در نتيجه محاصره شهر به پايان رسيد و سربازان دولتي و خوانين محلي مخالف مشروطيت از اطراف تبريز دور شدند. بدين ترتيب نقشي كه ستارخان و باقرخان در دفاع از مشروطه و تبريز داشتند به پايان رسيد.

با حضور سربازان روسي در تبريز موقعيت براي ستارخان و باقرخان سخت و خطرناك گرديد. آنها به اتفاق جمعي ديگر از سران آزاديخواه به قنسولگري عثماني پناهنده شدند. سپس تحت فشار روسها و بنابر دعوت آيت‌الله محمدكاظم خراساني به همراه جمعي از مجاهدين در روز هشتم ربيع‌الاول ۱۳۲۸ق به تهران مهاجرت كردند. در تهران استقبال شاياني از آنان به عمل آمد و از طرف مجلس شوراي ملي مورد تجليل قرار گرفتند و دو لوح نقره‌اي طلاكوب به ستارخان و باقرخان اهدا گرديد و براي هر كدام ماهيانه مبلغ هزار تومان مقرري از طرف مجلس تعيين شد و در پارك اتابك (محل فعلي سفارت شوروي) اسكان يافتند.

در جريان ترور آيت‌الله سيدعبدالله بهبهاني دولت مشروطه تصميم به خلع سلاح گروههاي مسلح گرفت، ستارخان با اين امر مخالفت نمود و با قواي دولتي به جنگ پرداخت در اين جنگ پاي او تير خورد و تسليم شد و ۳۰ تن از نيروهاي وي كشته و ۳۰۰ تن اسير شدند.

وي چهار سال پس از اين واقعه در تاريخ ۲۸ ذي الحجه ۱۳۳۲ درگذشت و در باغ طوطي در جوار حضرت عبدالعظيم به خاك سپرده شد.

آما كاش ستار خانار خياباني لر باكيريلر ايران اوچون چاليشمييديلر اولار بيلسيديلر بيز ايني بو گونه قالاجاخ ايرانين آدين گتيمزديلر سيز نه فيكر اليسيز؟