كودكان ترك دوبله شده به فارس

+0 امتياز

پرده اول- سوار اتوبوس از اورميه به خوي مي آمدم، در رديف پشت سر من خانواده اي با دو پسرشان يكي تقريباً 12 ساله و ديگري ده ساله نشسته و با هم فارسي صحبت مي كردند، موردي پيش آمد پدر خانواده با يكي از مسافرين تركي صحبت كرد، دانستم كه اينها ترك هستند، من كه به موضوع حساسيت دارم، در فرصتي مناسب به طرف ايشان برگشته و مؤدبانه گفتم: عذر مي خواهم، شما با بچه هايتان فارسي صحبت مي كنيد، فكر نمي كنيد كه چقدر به زبان مادريمان لطمه وارد مي آيد و باعث نابودي تدريجي آن مي شود!؟ جواب داد: چون اين بچه ها در  اورميه به دنيا آمده اند، فارسي صحبت كرده ايم، غم سنگيني دلم را فشرد، گفتم : مگر اروميه شهر فارسي زبان است؟ گفت: نه، مي خواستيم وقتي بچه ها مدرسه مي روند، قبلاً زبان فارسي را ياد گرفته باشند. گفتم: ولي با اين عمل انس و الفت و علاقه ي طبيعي كودكانتان را با زبان مادري را قطع كرده ايد و آنها را بيگانه با ملت شان بار مي آوريد، در ثاني در مملكت مان اينهمه دكتر، مهندس، استاد دانشگاه،... و نخبگان ترك زبان وجود دارند، آيا در كودكي با آنها فارسي صحبت كرده اند؟ پرده دوم- توي صف سنگك ايستاده بودم، جلوتر از من مردي با پسرهفت- هشت ساله اش بودند .مرد با ديگران تركي صحبت مي كرد و با بچه اش به زبان فارسي، پرسيدم: اين بچه شماست؟ گفت: بلي. گفتم: شما حتماً ساكن تهران هستيد و به خوي مهمان امده ايد. گفت: نه ما، در خوي هستيم. گفتم: پس چرا با اين بچه فارسي صحبت مي كنيد؟ انگار قبلاً هم با اين سؤال مواجه شده و طرف را منكوب كرده بود. با لحن فاتحانه اي گفت: تازه مي خواهيم انگليسي هم يادش بدهيم. الان فيلمهاي كارتوني را بهتر از من و تو مي فهمد. گفتم: كار خوبي مي كنيد فرانسوي هم يادش بدهيد. ولي اول بايد زبان مادري اش را ياد بگيرد. گفت: تركي را بالاخره ياد خواهد گرفت. گفتم: تا اينها تركي حرف زدن را ياد بگيرند، پدر زبان مادريمان را در آورده اند. اينها هم مي روند با پدر مادرشان فارسي را به آنجا مي برند. علاوه از تخريب، تركي را در سايه قرار داده و به مردم عادت فارسي حرف زدن را تلقين مي كنند. به اصطلاح فارسي را جا مي اندازند كه بسيار خطرناك است. در ثاني اگر همه آذربايجاني ها مثل تو فكر كنند و با بچه هايشان فارسي صحبت كنند، تصديق مي كنيد كه اين بچه ها فرصت يادگيري زبان مادريشان را نخواهند داشت و در عرض پنج- شش سال زبان مادريمان ريشه اش قطع مي شود. الان در اروميه اقليتي بوجود آمده كه فارسي صحبت مي كنند و از زنجان كه چي بگم...! طرف نرم شده بود. ادامه دادم: بعضي از بچه هايي كه والدين شان با آنها فارسي صحبت كرده اند، هويت شان را گم مي كنند، ديگر به زبان مادري شان بر نمي گردند و فارسي زبان باقي مي مانند. حرفم را تصديق كرد و گفت آري بايد زبان مادريمان را حفظ كنيم. پرده سوم- در ايستگاه ماشين خط نشسته بودم، پدر و مادري همراه دختر بچه ي سه – چهار ساله شان انتظار ماشين خط را داشتند. با بچه فارسي صحبت مي كردند. من از دختر بچه به تركي پرسيدم: اهل كجا هستي؟ معلوم بود حرف مرا نفهميده. نگاهي به من و نگاهي به پدر مادرش كرده سرش را پايين انداخت. پرسيدم: توركي نه بلد؟ به زبان بين الملي، با حركت سرش فهماند كه نه. پدرش در حالي كه مي خنديد به تركي گفت: اين فارس است گفتم: مگر شما شما ترك نيستيد؟ گفت: چرا، ولي با اين بچه فارسي صحبت مي كنيم. گفتم اين بدبختي بزرگ ماست كه بدست خودمان زبان مادريمان را نابود مي كنيم. چرا ما بايد بچه ها يمان را بيگانه به زبان مادري و بيگانه به ملت شان بار بياوريم. مادر بچه داخل صحبت شد و گفت: مشكلات زندگي آنقدر زياد است و آنقدر ذهن ما را مشغول كرده كه اصلاً فكر اين چيزهايي كه تو مي گويي نيستيم. گفتم: ولي شما مشكل آفريني مي كنيد به ملت مان. گفت: ما بچه مان هستيم، مي خواهيم برنامه هاي تلويزيوني را بفهمد. جواب دادم: مي دانيد چه چيزهايي از بچه تان گرفته ايد؟ خودتان ديديد كه قادر نيست با من حرف زده و ارتباط بر قرار كند. حتماً با ديگر بچه هاي هم سن و سالش هم قادر به ايجاد رابطه نيست. تاثير عميق و همه جانبه اي كه يك ساعت ارتباط و بازي بچه با همسالانش در رشد ذهني و سلامت رواني او بجا مي گذارد، بيشتر و سازنده تر از همه ي برنامه هاي تلويزيوني در اين بچه است .پدر بچه گفت: من با خانم در خانه تركي صحبت مي كنيم، اين بچه مي گويد: تلويزيون فارسي حرف مي زند، شما چرا تركي صحبت مي كنيد؟ پرده چهارم – من با خيلي ها در اين مورد صحبت كرده ام، فقط يك مورد استثنائي پيش آمد. در يك مغازه بقالي وقتي مي خواستم با پدري كه با بچه اش فارسي صحبت مي كرد وارد بحث شوم، با عصبانيت گفت: بچه خودم است و به كسي هم مربوط نيست. گفتم: عذر مي خواهم كه موجب ناراحتي تان شدم. البته مي شد فهميد كه ايشان قبلاً از جاي ديگر ناراحتي داشته است. پرده پنجم – در اورميه براي خريد كالاي مورد احتياجم به مغاره اي رفتم، نزديكي هاي عيد نوروز بود، بساطي هم از لوازم عيد، جلو مغازه پهن شده و پسر تقريباً دوازده ساله اي روي يك چهار پايه، كنار درب مغازه نشسته بود، به داخل مغازه رفته مشغول انتخاب جنس شدم. خانمي وارد مغازه شده به فارسي چيزهايي به جوان فروشنده گفت . من كه سابقه ي ذهني بدي مخصوصاً از خانمها در اين بابت از اورميه داشتم، با دردمندي گفتم: خانم شما را به خدا فارسي حرف نزنيد، اروميه را فارس نكنيد. خانم به تركي جواب داد: من با آن پسرك تركي حرف زدم، او به من فارسي جواب داد و به داخل مغازه راهنمايي كرد. خيال كردم اين مغازه فارس است. بعد از او مشتري ديگري هم كه از قرنطينه ي آن پسرك گذشته بود، داخل مغازه شده فارسي صحبت كرد. جواني كه داخل مغازه بود تركي صحبت مي كرد. من با نرمي و محبت به آن پسر بچه گفتم: ببينيد شما در روز با دهها مشتري سروكار داريد و همه شان را مجبور مي كنيد فارسي صحبت كنند. اين كار تو باعث تضعيف زبان مادري ما، در نتيجه محو شدن زبان مادريمان مي شود. تو در اورميه نشسته اي و با تركهاي همشهري ات فارسي حرف مي زني. به عقلت رجوع كن ببين كار درستي انجام مي دهي؟ مشتري بعدي كه داخل مغازه شد، پسرك با او تركي صحبت كرده بود. جوان داخل مغازه وقتي جنسها را مرتب و دسته بندي مي كرد گفت: اين پسر فرزند صاحب مغازه است. چون اينها مي خواهند وقتي و خويشانشان از تهران مي آيند، پيش آنها خجل نباشند، با اين بچه فارسي صحبت كرده اند (عذر بدتر از گناه) گفتم: آنهايي كه از تهران مي آيند بايد خجالت بكشند كه از اورميه به تهران رفته و زبان اجداديشان را دور انداخته اند. صاحب مغازه از گرد راه رسيد. من كه خريد خوبي كرده بودم، پيش خودم حساب كردم، موردي براي عصبانيت صاحب مغازه وجود ندارد. به صاحب مغازه گفتم: من از بعضي اهالي اورميه گله مندم كه اصلاً به فكر زبان مادريمان نيستند. مثلاً اين اقا پسر با اينكه بزرگ شده باز با همه فارسي صحبت مي كند. صاحب مغازه بسرعت گوشي تلفن را برداشت با گفتن الو شروع كرد فارسي را به طرز مسخره اي به لحن تركي صحبت كردن. گوشي را گذاشت و گفت: نمي خواهم بچه ام اينطوري صحبت كند. گفتم اولاً به آن صورتي كه تو صحبت كردي نيست. ثانياً مگر اين بچه قرار است در آينده فارسي صحبت كند؟ پس تكليف زبان مادريمان چه مي شود؟ اين كار شما باعث نابودي زبان مادري و به فارس شدن اورميه خواهد انجاميد. مشتري به ظاهر فارس زباني داخل مغازه شده و به حرفهاي ما گوش مي كرد. صاحب مغازه نگاهي به آن مشتري انداخت و در حالي كه از لحن كلام و حالت چهره اش تملق و عافيت جويي خوانده مي شد (يعني اين منم كه اين خدمت را مي كنم ) به تندي رو به من كرده گفت بلي: اروميه فارستان است. چه تلخ و دردناك است كه باز عده اي وجود دارند، ترك بودن را مايه ي حقارت پنداشته و به ملت شان از بالا به پايين نگاه مي كنند. اينها به مثابه ي ستون پنجم تهاجم همه جانبه ي زبان فارسي عمل مي كنند و به زبان مادري و ملت شان ظلم و اهانت مي كنند. با ديدن اين مغازه دار من حقير عظمت كار پيامبران الهي و رنجهايي را كه براي هدايت قومشان كشيده اند را با تمام وجودم حس مي كنم. گرچه در مقابل اين اقيانوسهاي بي كران مرتبط با منبع وحي قطره سهل است كه ذره هم نيستم. در زنجان وضع بدتر از اينهاست و به صورت فاجعه اي اسف بار نمود پيدا كرده است. در شماره 352 نشريه ي اميد زنجان مطلب تكان دهنده اي تحت عنوان (خدا حافظي تلخ با زبان مادري) به قلم جواني بنام مهدي محرمي چاپ شده بود. جان مطلب اين بود كه 95 درصد دختران و زنان و تقريباً 25 درصد پسران و مردان شهر زنجان در جامعه كه حضور پيدا مي كنند، فارسي صحبت مي كنند. انگار اورميه هم مي خواهد راه زنجان را برود و پشت سرشان شهرهاي ديگر آذربايجان.

شاگردان خطيبي به مصاف ياران مارادونا مي روند

+0 امتياز


شاگردان خطيبي به مصاف ياران مارادونا مي روند

سرمربي تيم فوتبال ماشين سازي تبريز از برپائي اردوي تمريني و برگزاري سه ديدار دوستانه اين تيم در كشور امارات خبر داد.

به گزارش روابط عمومي و امور بين الملل باشگاه فرهنگي ورزشي ماشين سازي دبيري تبريز، رسول خطيبي افزود: بر اساس دعوت مسئولان باشگاه الامارات، در فاصله تعطيلات نيم فصل رقابت هاي ليگ دسته اول، عازم دبي در كشور امارات متحده عربي خواهيم شد.
وي اضافه كرد: ماشين سازي تبريز به دعوت باشگاه الامارات، ضمن برپائي اردوي 10 روزه و انجام يك ديدار دوستانه با تيم فوتبال اين باشگاه، دو ديدار دوستانه ديگر نيز با تيم هاي حاضر در ليگ برترامارات برگزار خواهد كرد.
خطيبي افزود: بجز روياروئي با تيم فوتبال الامارات، برنامه ريزي شده است تا دو ديدار از ميان 4 تيم الشباب، الشارجه، عجمان و الوصل نيز بعنوان بازي تداركاتي در برنامه اجرا گنجانده شود.
خطيبي ادامه داد: احتمال دارد در اين اردو با تيم الوصل كه هدايت آنرا مارادوناي آرژانتيني برعهده دارد روبرو شويم كه فرصت خوبي براي محك بازيكنان ماشين سازي خواهد بود.
سرمربي تيم فوتبال ماشين سازي تبريز همچنين به وصول دو دعوتنامه ديگر از كشورهاي تركيه و آذربايجان جهت انجام ديدارهاي دوستانه با اين تيم اشاره كرد و افزود: كسب نتايج توفيقمندانه در ليگ يك و جام حذفي از دلايل اصلي توجه مسئولان باشگاهي كشورهاي ياد شده براي دعوت از تيم ماشين سازي تبريز است.
وي ابراز اميدواري نمودبا استمرار موفقيت هاي ماشين سازي، اين تيم دوباره پرچمدار شايسته فوتبال تبريز در صحنه رقابت هاي داخلي و بين المللي باشد.

عاي صبگاهي مدارس تبريز كه به تركي گفته ميشد(در شعر نه خبري از چاپلوسي به مقامات دولتي بود نه چيز ديگر)

+0 امتياز

عاي صبگاهي مدارس تبريز كه به تركي گفته ميشد(در شعر نه خبري از چاپلوسي به مقامات دولتي بود نه چيز ديگر)
----------------------------------------------------
امروز پس از گذشت بيش از 80 سال ، با مطالعه دقيق اين ابيات كه هنوز هم در سينۀ مردم نهفته است و همواره ياد خدا را در يادها زنده مي سازد ، مي توان فهميد كه چقدر با دنيائي از ظرافت و لطافت و شوق و ايمان ، جوان پاك سرشت و معصوم را به سوي حق و حقيقت رهنمون مي ساخت:

اي بيزي يوخدان يارادان تانريميز==اي خدايي كه ما را از هيچ آفريدي

سن بيزه لطفونله عنايت ائيله== ما را مورد لطف و عنايت خود قرار بده

بيزلري دوزگون يولا هدايت ائيله== ما را به راه راست و كارهاي درست

قدرت ذاتيليه هدايت ائيله== با قدرت ذاتي خود هدايت هدايت كن

وئر بيزه توفيق كه تحصيل ائده ك== به ما توفيق ده تا تحصيل كنيم 

علم و ادبله بيزه زينت ائله== با علم و ادب ما را زينت بده

خدمت ائده ك بيز آنا ميز يوردونا== تا به زادگاه خود خدمت كنيم 

سن ده اوني حفظ و جمايت ائيله== تو نيز او را حفظ و حمايت كن

پاك فكير ، آيدين اوره ك ساغ بدن== فكر پاك ، دل روشن و بدن سالم

بيزلره شانونله كرامت ائيله==در شان خود به ما كرامت كن

آذربايجان بهشت عدن مهد تمدن و بشريت!

+0 امتياز

آذربايجان، اين سرزمين پرگهر، عظيم ترين گنجينه تاريخ و تمدن بشري را در خود دارد. 

چنانچه بسياري از محققان و مورخان، تاريخ آغاز تمدن بشري را در اين منطقه مي دانند و با دلايل محكم و مستدل علمي، عقيده دارند كه نخستين نشانه هاي زندگي اجتماعي در اين منطقه يافت شده است. البته چندان دور از واقعيت هم نيست كه مدنيت و مظاهر آن از آذربايجان آغاز شده باشد چرا كه فقط يك نمونه از تاريخ اين سرزمين در تپه هاي باستاني اش كافيست تا ثابت كند كه آذربايجان پايه گذار فرهنگ قومي در جهان است.


اين گزارش، نه بر تپه هاي باستاني نظر دارد و نه بر نخستين آثار ساخت بشر، بلكه بسيار ديرتر و ديرينه تر از آن، تاريخ تمدن بشر را در آذربايجان به تصوير مي كشد و برخلاف عقيده برخي كه معتقدند محل زندگي آدم سرزمين هند يا آفريقا است، محل هبوط آدم را آذربايجان ناميده است . . . 

پروفسور ديويد رول، باستان شناس معروف، معتقد است، آدم و حوا براي نخستين بار در آذربايجان فرود آمده اند، جايي به نام «بهشت عدن» در قلب آذربايجان يعني تبريز.

 


منظور از باغ عدن(بهشت پنهان) چيست؟


باغ عدن به ناحيه اي گفته مي شود كه آدم و حوا از بهشت به آنجا هبوط كرده اند.يعني ناحيه خاستگاه تمدن و تاريخ يعني محل زندگي اولين انسان متفكر و متمدن يعني ناحيه اي كه تاريخ انسان از آنجا شروع مي شود.

 


چطور مي توان اين ناحيه را پيدا كرد؟


در كتاب هاي آسماني نشانه هايي از  اين ناحيه آمده است .يكي از كتاب هاي آسماني كه نشانه هاي زيادي در اين موضوع داده است كتاب تورات است.دانشمندان زيادي كوشيده اند تا از روي اين نشانه ها اين ناحيه از كره زمين را پيدا كنند

 


آيا نشانه هايي كه براي باغ عدن بيان شده از نظر علمي صحيح اند؟


بله.دانشمندان با تلاش و تحقيق فراوان  توانستند نشانه هايي كه در تورات بيان شده را با حقايق علمي و تاريخي تطابق بدهند.



آيا اين ناحيه كشف شده است؟


بله.آخرين دانشمندي كه روي مبحث باغ عدن كار كرده و سرانجام آن را يافته است "پروفسور ديويد رول" مي باشد.اين دانشمند با استفاده از يافته هاي دانشمدان قبلي و  يافته هاي خود  اين ناحيه را شناسايي كرد و با چاپ مقاله اي به نام  "من در باغ عدن بودم " جنجال زيادي در جهان به پا كرد.


 

 


بهشت عدن كجاست؟


طبق يافته هاي دانشمندان اين ناحيه همان آذربايجان است.محل دقيق بهشت عدن در قلب آذربايجان يعني تبريزاست.

 


مختصري از نشانه هايي كه در تورات درباره بهشت عدن آمده است:


آيات 10تا 14 فصل دوم عهد عتيق را بخوانيد در آنجا ميگويد كه عدن سرچشمه چهار رودخانه را در خود دارد"فرات" و "هيدكل"(كه همان تيگريس به زبان عبري است) و نيز " گيهون" و " پيشون" در مورد دو رود اوليه بحث فراوان است اما ديويد رول بر اين عقيده است كه هويت وافعي گيهون و پيشون توسط رجينالد واكر روشن شده است واكر يافته هاي خود را در خبر نامه كلوب تاريخ باستان و قرون وسطي منتشر كرد.


  در ادامه پيتر مارتين گزارش گر ساندي تايمز كه همراه رول بود مينويسداجازه بدهيد يافته هاي واكر را بررسي كنيم درست در شمال شرقي جاي من و رول به عدن مورد نظر خود وارد شديم رودي به نامآراز(ارس) در گذر است اين رود قبل از استيلاي اعراب بر ايران در قرن هشتم ميلادي نيز "caihun"ناميده ميشد كه معادل"cihon"گيهون عبري است در پي تحقيقات خود رول با شگفتي دريافت كه در قاموس انجيلي اين رود "cihon-arazثبت شده است اما در مورد چهارمين رودي كه در عهد عتيق از آن نام برده شده يعني "pishon"واكر در اين معتقد است كه اين رود همان "اوزن"uizun است كه در زبان عبري به پيشون تبديل شده يعني به pو zبه shمبدل گشته است واكر در يكي از نقشه ها يش به كشف ديگري نايل آمد روستايي به نام " نقدي" "nagdi"آيا نام اين روستا ميتواند اثري از سرزمين نود nodجايي كه قابيل پس از كشتن هابيل به آنجا تبعيد شد باشد جايگاه روستاي نقدي با روايت كتاب عهد عتيق كاملا هم خواني دارددر سرزمين نود  در شرق عدن قرار دارد.


http://s1.picofile.com/azerulduz/Pictures/tabrizpetrochem/masir-behesht.jpg



بخشي از مقاله "من در بهشت عدن بودم" به نوشته "پروفسور ديويد رول":


 وقتي پرفسور رول به همراه پيتر مارتين براي اولين بار وارد شهر تبريز رول به مارتين گفت: آنجا را نگاه كنيد كوه ماوراي شهر قرمز رنگ(عينالي داغي) است و در نور خورشيد بازتابي سرخ گون دارد رول گفت: ببينيد كوه از خاك سرخ است كلمهآدم" در زبان عبري يعني "مرد خاك سرخ" هر اسطوره و افسانه اي بايد ماده خام خود را داشته باشد به نظر او آثار سفالين به دست امده نشان ميدهد كه سلاله آدم از باغ عدن (منطقه تبريز_اسكو)به سوي جنوب مهاجرت كرده اند. به هر حال مطالب بالا نشان از تمدن ديرينه تبريز و اطراف آن دارد تا جائيكه تاريخ پيدايش اين شهر را  در تحقيقات پرفسور رول به زمان حضرت آدم ميرسد.


 
گفتني است كه سرزمين تاريخي و طبيعت زيباي تبريز و اطراف آن قرنها پيش مورد توجه شعرا و جهانگردان بوده است به نظر جكسن اين ناحيه يعني آذربايجان يكي از حاصلخيزترين نواحي سراسر ايران و در خور  لقب " بهشت ايران" است در واقع تمام اين ناحيه سزاوار ستايش است  كه اوستا درباره ناحيه بزرگ ائيريانه وئجه (ايران ويج)يا آذربايجان كرده است .آنجا كه از اين مرز و بوم به عنوان نخستين و بهترين جايي كه اورمزد آفريد ياد كرده است.

بـابكم من آذربـايجــان اوغلويـام

+0 امتياز

 
گئـچيب جـاندان اؤز ائليـه جـان وئره ن
بابكم من آذربـايجــان اوغلويـام
آنـا يوردا اوره كدن عئشق بسلــه يه ن
بـابكم من آذربـايجــان اوغلويـام

ايللــر بـويـو ، جـللاد بـوينـو بـورمـوشام
سينـه گـريب دوشمـه نيمـي يورموشام
ائللريميــن خـيــدمتينــده دورمـوشــام
بـابكم من آذربـايجــان اوغلويـام

بـاغلي قوللا معتصــم'دن قــورخمــاديم
اؤلوم گلدي من سؤزومدن چـيخماديم 
آل قانيمي مه ير اوزه يـاخماديم
بـابكم من آذربـايجــان اوغلويـام

تـاريخيمــي آل قــانيمــلا يــازميشــام
قودوزلارا دريــن قـبير قــازميشـام 
كيم دئييري من يولومو آزميشام 
بابكم من آذربـايجــان اوغلويـام

هوندور داغـام سئللــر منــي ييخـمادي 
دوشمنيم ده اوزومه خــور بـاخمادي
آخدي قانيم گؤز ياشلاريم آخمادي 
بـابكم من آذربـايجــان اوغلويـام

سينمــده بير يـانـار اود وار سـؤنـولمـه ز
شرف يولو گئده ن يـولچو دؤنولمه ز
محببتيم ائللــريمــــــــدن اوزولمـــــه ز
بـاشـي اوجـــا آذربـايجـــان اوغلويـام

قودرتيمي اؤز ائليمدن آلميشــام
چـراغ اولـوب قــارانليقــدا يــانميشــام
ظفـر مـــارشــي وطنيمــده چالميشـام
بـابكم من آذربـايجـــان اوغلويـام

ايـران بــدن آذربـايجــان جــانيمديـــر
تـوركو ديلــي دامــارلاردا قــانيمديــر
بورا منه وطنيمــديــر شانيمــديـــر
بـابكم من آذربـايجــان اوغلويـام