فوتبال ايران ، تبعيضي آشكار

+0 امتياز

شايد اين مطلب در سايت تراختورچي انتشار مي يابد ولي هيچ تعصبي نسبت به تيم تراختور نداشته و تمام سعي ما اين است كه همه به آن حقي كه حقشان است برسند

در ايران دهه ها است كه ورزشي به نام فوتبال وجود دارد از حكومت هاي قبلي تا حكومت جمهوري ولي آنچه تعجب بر انگيز است اين است كه اين فوتبال در جهتي معكوس در مقايسه با ساير كشورهاي هم سطح  پيش مي رود.همه دو تيم تهراني استقلال و پيروزي را به خاطر قدمتشان در كنار ساير تيم هاي كهن به خاطر داريد.و سوال اينجاست كه چرا اين دو تيم تهراني ماندگار تر ار ساير تيم ها است.

اگر به زبان رياضي- فيزيك بگويم فوتبال ايران در يك مسير يكنواخت ÷يش مي رفت تا اينكه تيم تراكتور سازي با هواداران بيشمارش در كل ايالت آذربايجان و ايران به ليگ برتر براي بار دوم راه يافت كه محبوبيتي زياد نيز در ميان هواداران شورانگيزو هميشه همراه خود پيدا كرد.احتمالا از خود مي ÷رسيد كه چرا اين تيم در اولين صعود خود به ليگ برتر در چنين شرايطي قرار نداشت ؟ ولي آن زمان نيز محبوب بود ولي نه اين چنين و دلايل آن را نيز،همه مي دانند كه به دلايلي از گفتن آن در اينجا منع شده ايم. برگرديم سر اصل مطلب:

البته اين بر همه آشكار است دو تيم تهراني فوق در بيشتر مناطق ايران طرفداراني دارند ولي اين به محبوبيت بر نمي گردد بلكه يك نوع اجبار است كه سازمان ورزش ايران مردم تحميل مي كند. از زسانه ي ملي گرفته تا مسئولين بالا و پايين فوتبال ايران را در دو تيم تهراني خلاصه مي كنند در حالي كه تيم هاي مانند تراكتور ، سپاهان ، شاهين بوشهر ، ذوب آهن ،ملوان ، نفت آبادان و ... با هواداران پور شور خود مي توانند جايگاهي بهتري را در اين فوتبال پيدا كرده و اين ليگ را كه دهه هاست كسل كننده بوده را به فضايي رقابتي و حرفه اي تبديل كنند.

به جرات مي توان گفت كه بايد تمام مسئولين مرتبط با ورزش از گزارش گران تا فيلم برداران و وزرا بايد از اين رده اخراج شوند.گزارشگراني كه از 90 دقيقه بازي، 91 دقيقه را با تعصب و چاپلوسي نسبت به مقامات گزارش مي كنند ، فيلم برداراني كه حتي به خود اين اجازه را نمي دهند كه كفش هاي هواداران تيم مهمان را نشان دهند ، مسئوليني كه در اولين فرصت بي سوادي و تبعيض خود در ميان تيم ها را آشكار مي كنند.رسانه اي كه بازي هاي دو تيم تهراني در هر شرايطي به صورت زنده از تلويزيون ملي براي سراسر ايران پخش مي شود.مفهوم رسانه ي ملي چيست؟ يا من در اين مورد اشتباه مي كنم يا آذربايجاني ها ، مازندراني ها ، جنوبي ها يا كردستاني از ملل ايران نمي باشند؟!! جالب اين است كه برخي از ايراني ها كه در خرج از كشور با كانال هي خود شعار روشن فكري را مي دهند از تلويزيون داخلي بدترند؟

شما كه هزاران برنامه را با پول مردم براي خر درماني ايجاد مي كنيد يك كانال را هم با پول خود مردم براي فوتبال ايجاد كنيد.از كسي ميخواهم كه به سوالات من جواب دهد

1 چرا شرايط بازي هاذر تهران با ساير شهرستان ها متفاوت است؟

2 چرا گزارشگران تهراني بر عليه برخي از تيم هاي شهرستاني گزارش مي كنند؟

3 چرا گزارشگران به جاي گزارش بازي از تاريخ انقلاب گرفته تا رنگ زير لباسي بازيكن را بررسي مي كنند؟

4 چرا صداي هواداران تهراني تا گوش اوباما مي رسد ولي نمي گذارند صداي هوادار شهرستاني حتي به گوش خودش برسد؟

5 چرا از ايجاد موسسات يا شركت هاي براي انجمن هاي هواداري مخصوصا در تبريز مخالفت مي كنند؟

6 چرا از خصوصي سازي تيم ها وحشت دارند

7 چرا بايد مدير عاملان تيم ها بايد نظامي باشند. لابد بد چند سال بازيكن ها نيز بركنار شده و به جاي آنان سرباز مي يارند؟

8 اخبار ها و برنامه هايي كه از كانال هاي 1 و 2 و3 و 4 پخش مي شوند براي تمام افرادي است كه در داخل خاك ايران نفس مي كشند ولي در همه ي موارد به جز سياست كاملا معكوس بوده واين براي قومي خاص و شهري خاص است!!!

9 چرا برنامه ي نود با تهيه كننده محترمشان براي صداي هواداري كه در يك روستا فرياد مي كشد را نمي شوند

تا كي مي خواهند به اين ظلم ها و تبعيضات خود ادامه دهند.تا كي مي خواهيد در توهمي آشكار به سر بريد. تا كي مي خواهيد صداي اين هواداران را قطع كنيد.تا كي فضاي فوتبال را امنيتي خواهيد كرد.

سخن نويسنده:

مطمئن هستم كه همه شعور آن را داشتيد كه بفهميد من چه گفتم.براي مقامات اين پيام را دارم كه ديگر اين هوادار به آن شعوري كه تو از آن بيم داشتي رسيده و ديگر خود را كم كم مستقل خواهد يافت.

پيامم نيز براي تمام ورزش دوستان در سراسر كشور اين است كه از تيم هاي استاني و ايالتي خود دفاع كنيد.ما نيز احساس داريم و اين احساس در ولايت مادريت شكوفا مي شود.ديگر وقت آن نيست كه خود را به جهالت بزنيم و واقعيت را نبينيم.باييد دست به دست هم دهيم تا اين فوتبال را هرچه حرفه اي تر و رقابتي تر كنيم و به دور از فساد.بيا اي همسفر كي را زيادي در پيش داريم...

 

 

سوتي هاي ايراني جديد + عكس

+0 امتياز

 


 


 


 


 


 


 


 


 


 


 


 


 


 


 


 


 


 


 


 


مساحبه ژنرال با 90(يخبندان تبريز را ديده ام)

+0 امتياز


90: امير قلعه‌نوعي سرمربي تراكتورسازي تبريز در خصوص بازي تيمش مقابل صبا، مشكلات ليگ در نيم‌فصل اول و جذب ميلاد فخرالديني به جمع تراكتورسازيان گفت‌وگويي را با 90 انجام داده است كه آن را در پي مي‌خوانيد:

90: بازي با صبا را چطور مي‌بينيد؟

بازي خيلي سختي است. يك فينال تمام عيار است. البته تمامي بازي‌هايمان در نيم‌فصل دوم، حكم فينال را دارد. سعي كرديم در طول تعطيلات نيم‌فصل، نقاط ضعفمان را برطرف كنيم. شرايط خوبي داريم

90: نقطه ضعف تراكتور را كجا ديديد؟

مشكلات فني و تاكتيكي و فني اخلاقي زيادي داشتيم كه آنها را برطرف كرديم! اشتباهات فردي خيلي به ما ضربه زد. درصد اين اشتباهات، فوق‌العاده بالا بود! البته در بازي‌هاي آخرمان بهتر بازي كرديم.

90: فخرالديني هم كه بالاخره تراكتوري شد؟

من بايستي قبل از صحبت در خصوص ميلاد فخرالديني از زحمات آقاي جعفري تشكر كنم. ايشان در طول نيم‌فصل تلاش زيادي براي جذب بازيكنان جديد انجام داد. تقريبا به اندازه ابتداي فصل بازيكن گرفتيم. اگر اجازه دهيد در مورد ‌فرد به‌فرد آنها صحبت كنم! چون كه هر يك را با توجه به شرايط خاص خودشان گرفتيم.

90: خواهش مي‌كنم، بفرماييد.

عقيل اعتمادي را براي تقويت دروازه‌بانان گرفتيم. اعتقاد دارم بايد رقيب جديدي براي ساير دروازه‌بانان تيم به وجود آورديم. او يكي از دروازه‌باناني است كه دوست داشت به ايران بيايد و در وطن به فوتبالش ادامه دهد.

90: عباس محمدي هم رفت.

عباس احتياج داشت كه به يك فضاي جديد برود. او از لحاظ فني كيفيت بالايي دارد. اميدوارم در صنعت‌نفت موفق ظاهر شود.

90: به خاطر مشكلات فني او را كنار گذاشتيد؟

او در چند بازي كه براي تيم به ميدان رفت در صحنه‌هايي خروج مناسب از دروازه نداشت اما در بعضي بازي‌ها هم خوب بود. مي‌تواند به صنعت‌نفت كمك كند. ديگر دليلي ندارد در مورد آن صحبت كنيم.

90: شما فرزاد حاتمي را در حالي به خدمت گرفتيد كه در سپاهان به او بازي نمي‌داديد. حتي يك بار هم درگير شديد؟

من فرزاد را قبول دارم. مي‌تواند به تيم ما كمك كند. به يك بازيكن سرزن احتياج داشتم. در نيم‌فصل اول در اين زمينه خوب كار نكرديم و بايد از سانترهاي حاج‌صفي، ابراهيمي و بقيه نهايت استفاده را ببريم.

90: قاسم حدادي‌فر و ميلاد فخرالديني چطور؟

قاسم بازيكن ملي‌پوشي است كه توانستيم به خدمت بگيريم. او توانايي‌هاي زيادي دارد. مي‌تواند هم باعث تخريب بازي‌هاي حريف شود و هم بازيسازي مناسبي انجام مي‌دهد. بايد شرايطي را فراهم مي‌كرديم كه تمامي بازيكنان براي قرار گرفتن در تركيب اصلي رقيب جدي داشته باشند. تيمي مي‌تواند موفق ظاهر شود كه نيمكت خوبي داشته باشد. ميلاد فخرالديني نيز با توجه به نيازمان در دفاع كناره‌هايمان به خدمت گرفتيم. او بازيكني سرعتي و باهوش است و مي‌تواند به ما كمك كند.

90: مشكلات مالي چطور؟

مشكلات مالي هست. خيلي هم بيشتر از ساير تيم‌ها ما را اذيت مي‌كند، اما مربي‌اي نيستم كه اشتباهات تاكتيكي را به گردن بي‌پولي بيندازم. مخصوصا در تراكتورسازي كه هوادارش در سرما و گرما به تيم كمك مي‌كند نبايد بهانه‌هاي واهي آورد. بي‌پولي دليل بر نتيجه نگرفتن نيست. ببازم نمي‌گويم بي‌پولم. آقاي جعفري تمام تلاششان را مي‌كند تا حل شود. دوست داشتن مردم آذربايجان آنقدر در دلم زياد است كه حد و حساب ندارد.

90: برخي مي‌گفتند قلعه‌نوعي برف تبريز را نخواهد ديد.

برف تبريز را ديدم. يخبندانش را هم ديدم.

90: چرا چنين تفكري دارند؟

چه مي‌دانم! از خودشان بپرسيد! واقعا بايد ديد كه در مغزشان چه مي‌گذرد.

90: فكر مي‌كنيد چه چيزي مي‌تواند ترمز تراكتور را بكشد؟

هيچ كس نمي‌تواند ترمز اين تيم را بكشد! هوادار در تبريز اجازه جولان افراد بي‌هويت و منفعت‌طلب را نمي‌دهند. به نظرم تيم‌هاي شهرستاني با مشكل رفت و آمد دست و پنجه نرم مي‌كنند. مشكل زمين هم كه قوز بالاي قوز است. بايستي زودتر سفر كنيم و طبيعي است كه فرصت‌ها را براي تمرين كردن از دست مي‌دهيم.

90: چرا شما اصرار زيادي به نوع تمرينات خودتان داريد و كمتر روي نقاط ضعف حريفان تمركز مي‌كنيد؟

آدم بايد ببيند در توبره‌اش چيست و بعد به نداشته‌هاي حريفان توجه كند. اول بايد هماهنگي لازم را دركارهاي تيمي به وجود آورد و طبق آن برنامه‌ريزي‌ها را انجام داد.

90: در پايان حرف خاصي نداريد؟

انتظار دارم هواداران تراكتور در نيم‌فصل دوم هم شگفتي‌ساز شوند و براي حمايت از تيمشان به استاديوم بيايند. آنها عاشق اين تيم هستند و در اين مدت كوتاه، اشك‌ها و لبخندهايشان را براي اين موضوع ديده‌ام. اميدوارم كاري كنيم كه در نيم‌فصل دوم فقط لبخند را روي چهره‌شان بنشانيم و اگر هم اشك ريختند اشك شوق باشد و شادي.

Shoot

از اژه‌اي مي‌خواهم وارد پرونده دلالي شود امير قلعه‌نوعي درباره برنامه دوشنبه شب نود گفت: من خوشحالم بحث‌هايي اولين بار در تلويزيون مطرح شد كه نقاط تاريك اين فوتبال را نشان داد. البته خيلي مسائل ديگر هم وجود دارد كه نشان داده نشد اما فكر مي‌كنم پخش اين تصاوير اتفاق مهمي در فوتبال ما بود.من به شخصه از آقاي اژه‌اي درخواست مي‌كنم شخصا به اين پرونده ورود پيدا كنند.مگر در ايتاليا و تركيه نهادهاي قضايي ورود پيدا نكردند؟ اينجا هم بايد همين اتفاق بيافتد.نكته اول اينكه دادستاني كل وارد شود و بحث بعدي اينكه مباحث در حد حرف نباشند. پيشنهاد من به مسئولان قضايي هم اين است كه عين بحث اختلاس يك كميته ويژه را براي اين بحث در نظر بگيرند كه از آن اول تمام اتفاقات رخ داده در ليگ برتر، ليگ يك و دو را بررسي كنند.من مطمئن هستم خيلي بيش از اين‌ها سوژه و فساد در اين فوتبال وجود دارد كه بايد به آنها رسيدگي شود. اين نشود كه آقاي عليپور 4 تا پرونده را بياورد و بگويد تمام شد.بايد اين مسائل مورد كنكاش قرار بگيرند تا به قول فردوسي‌پور داستان به سيناها ختم نشود.

يانار موزيك

+0 امتياز

سلام در زير يه لينك هست كه بروز ترين آهنگ تركي آزري و استانبولي را ارائه ميده


يانار موزيك

آيا فعالين مدني آذربايجان پان توركيست هستند ؟ حسن راشدي

+0 امتياز

 
 

 

يكي از دلايل ناسيوناليستهاي افراطي و شوونيست ها جهت تجريه طلب و پان توركيست ناميدن فعالين مدني آذربايجان ، علاقه اين فعالين به يادگيري خواندن و نوشتن به زبان مادري يعني تركي آذربايجاني و خواستار تحصيل آن در مدارس و دانشگاههاي كشور كه متكلمين اين زبان بيش از ۳۰ ميليون نفر از جمعيت ايران را تشكيل مي دهند ، تكلم آنان به زبان اصيل تركي و پرهيز از بكاربري لغات و كلمات وارداتي و حاكم غير تركي در گفتگوهاي روزمره ،‌ بيزاري آنها از جوكهاي تحقير آميزي كه در مورد تركان و اقوام ديگر ايراني گفته مي شود ،‌ داشتن اشتياق به آشنايي و مطالعه آثار ادبي كلاسيك قرون گذشته و معاصر به زبان تركي ، فعاليت آنان در دانشگاههاي كشور براي اجراي برنامه هاي ادبي ، فرهنگي – هنري به زبان تركي و اجراي موسيقي آذربايجاني ،‌ احساس تبعيض آنها به علت عدم سرمايه گذاري كلان و ملي در استانها و مناطق آذربايجان تاريخي(۱) شبيه آنچه در شهرهاي اصفهان و كرمان و ديگر مناطق مركزي و فارس نشين صورت مي گيرد ،


نگراني آنان از مهاجرت روز افزون مردم از شهرها و مناطق خوش آب و هواي آذربايجان و زادگاه خود به علت بيكاري به شهرها و مناطق خشك كويري و مركزي و فارس نشين براي يافتن كار ، اعتراض آنها به خشك شدن درياچه اروميه و تبديل شدن مناطق حاصلخيز آذربايجان به كوير نمك و بي حاصل بر اثر پراكنده شدن نمك اين درياچه با وزش باد در صورت عدم جلو گيري از خشك شدن اين درياچه ، علاقه آنان به مطالعه كتابهايي ادبي ، تاريخي ، شعر ، داستان و رماني كه در استانهاي آذربايجان و ديگر مناطق ترك نشين ايران و يا در جمهوري آذربايجان و تركيه و به زبان تركي چاپ مي شوند و خواستار اجراي اصل ۱۵ و ۱۹و ۴۴ قانون اساسي كشور مبني بر تدريس زبان و ادبيات تركي در مدارس ، حقوق برابر همه اقوام كشور بدون توجه به زبان ، نژاد ، رنگ … و توسعه همه مناطق كشور مي باشد .

اتهام پان توركيست و تجزيه طلب بودن فعالين مدني آذربايجان توسط شوونيست ها بخاطر مسائلي كه توضيح داده شد در شرايطي صورت مي گيرد كه همه امكانات كشور ايران كه كثيرالمله بودن و تنوع زباني آن يكي از خصوصيات بارز آن است و هر كدام از ملل و اقوام كشور به اندازه كسرت جمعيتشان حق برخورداري از همه امكانات كشور در آموزش و تحصيل به زبان خود تا توسعه آن و استفاده از بقيه امكانات را در حوزه هاي مختلف دارند تنها در اختيار زبان و فرهنگ فارسي است و آنچيزي كه فعالين مدني آذربايجان آرزوي جامه عمل پوشيدن فقط قسمتي اندك از آن را دارند همكشوريهاي فارس زبان ۹۰ سال است كه همه آن امكانات را يكجا در اختيار دارند ؛‌ مثلا تركان ايران با جمعيت دهها ميليوني خود در حالي كه براي تحصيل به زبان خود در مقاطع ابتدايي ، 33 سال است كه چشم به راه اجراي اصل ۱۵ قانون اساسي هستند همكشوريهاي فارس زبان نه تنها از همه امكانات تحصيلي از پيش دبستاني تا دانشگاه ، كليه رسانه هاي گروهي و مطبوعات سراسر كشور به زبان خود برخوردار هستند به تبليغ همه جانبه اين زبان باهزينه هاي زياد و با بودجه كشور در داخل و خارج و از راههاي مختلف هم مي كوشند ؛ مثل اهدا بورسيه به دانشجويان كشورهاي مختلف براي تحصيل زبان فارسي در دانشگاههاي داخل كشور و دانشگاههاي كشورهاي خارجي (2) ،‌ برگزاري سمينارهاي پرهزينه در مورد توسعه زبان فارسي در داخل و خارج و ايجاد فرهنگستان عريض و طويل زبان و فرهنگ فارسي نمونه هايي از اين تبليغات و تلاش براي توسعه و گسترش اين زبان در همه زمينه هاست .

در فرهنگستان زبان و فرهنگ فارسي با ساختن واژه هاي جديد فارسي تلاش مي شود تا لغات و كلمات عربي ، تركي و يا اصطلاحات فني برگرفته از زبان كشورهاي غربي را با واژه هاي نوساز و جديد فارسي جايگزين كنند ؛ در اين جايگريني واژه ها كار بجايي رسيده كه كلمات چندين صد ساله عربي جا افتاده در زبان فارسي و كاملا آشنا براي مردم كه بسياري از مردم حتي ممكن است غير فارسي بودن آنرا هم ندانند مانند : " توليد " ، " حد اكثر " و " حداقل " كه بجاي اين كلمات ، واژه هاي نوساز فارسي : " فراوري " ، "بيشينه " و كمينه را جايگزين آن مي كنند و لغات نوساز عجيب و غريب بسياري چون : آذر آوار ، آخوري ريل بند ، آتش سپارستان ، آب بارش شو ، برگ كژ فشار (3) را در اين فرهنگستان ساخته و بكار مي گيرند !

شوونيستها فراموش مي كنند كه هيچ ملتي بخصوص تركان ايران را به خاطر علاقه به زبان و فرهنگ خود و آرزوي تحصيل به زباني كه جمعيت گو يشوران آن اكثريت نسبي نفوس كشور را تشكيل مي دهند و جمعيت آنان بيش از جمعيت فارسها در ايران است را نمي توان پان توركيست و تجزيه طلب ناميد ، اين خواسته فعالين ترك ايران نه تنها آرزو و خواسته زيادي نيست بلكه ابتدايي ترين حقوق انساني هر ملتي ، بخصوص ملتي با 30 الي ۳۵ ميليون نفر جمعيت در يك كشور ۷۰ ميليوني است .

مگر تركهاي كشور كه از ابتدايي ترين حقوق زباني هم محرومند و تحقيرها و توهينهاي زيادي را هم از بابت زبان و فرهنگ خود در كشور متحمل مي شوند ، فارسهاي همكشوري خودرا كه به زبان فارسي از دوران ابتدايي تا دانشگاه تحصيل مي كنند ، تمامي ايستگاههاي راديو – تلويزيوني تهران و شهرهاي فارس نشين و به جز يك كانال تلويزيوني شهرهاي استانهاي غير فارس به زبان آنها برنامه پخش مي كند ، تمام مطبوعات كشور ، تمام كتابهاي درسي و ۹۹درصد كتابهاي غيردرسي ، تمام سينماها و تئاترها ، تمامي اسناد و مدارك ، قوانين و دادگاههاي كشور به زبان آنها سخن مي گويد و آنها بر فارس بودن خود افتخار مي كنند و به زبان و فرهنگ فارسي علاقمند هستند ، به زبان فارسي مطالعه و به زبان فارسي به راديو – تلويزيون گوش مي كنند ، با آهنگ فارسي مي رقصند ،‌ فردوسي طوسي شاعر قرن چهارم و پنجم هجري توهين كننده به نصف جمعيت جهان يعني به زنان ، و تحقير كننده اعراب و تركان (۴) و ايجاد كننده جنگ و نفرت رواني بين دو ملت ترك و فارس در شاهنامه را با لقب و نام " حكيم ابوالقاسم فردوسي " ياد مي كنند را پان فارسيست و تجزيه طلب مي نامند ؟

تركان ، فارسهايي افراطي را كه مي گويند غير از زبان فارسي زبان هيچ ملتي در كشور نبايد تدريس و تحصيل شود ، نبايد هيچ كسي جز به زبان فارسي در دادگاهها از خود دفاع كند ، همه راديو – تلويزيون و مطبوعات كشور فقط و بايد به زبان فارسي و در خدمت زبان فارسي باشد ، تمام بودجه كشور كه براي توسعه زبان و فرهنگ در كشور به تصويب مي رسد فقط و بايد در اختيار زبان فارسي باشد ،‌ حتي نبايد روز مرگ استاد شهريار اين شاعر محبوب مردم ايران و فارس زبانان دنيا و تركان ايران و جهان كه به دو زبان فارسي و تركي اشعار زيبا و دلنشين سروده و شعر فارسي " علي اي هماي رحمت "‌ و سروده زيباي تركي" حيدر بابايه سلام " وي ورد زبان خاص و عام در كشور است " روز ملي شعر و ادب ايران " نامگذاري شود كه مبادا غير فارس زبانان ايران هم خودرا سهيم در اين نامگذاري بدانند ‌ و فقط بايد " روز شعر و ادب فارسي " نامگذاري شود (۵) كه از سهم صددرصدي زبان فارسي در كشور كم نگردد ! ،‌ همه مردم غير فارس بايد فارسي ياد بگيرند و به فارسي صحبت كنند ، ولي نيازي به فارس زبانها نيست كه زبان تركي و يا زبان ديگر هموطنان را بدانند و صحبت كنند ، همه بايد بر كوروش و داريوش افتخار كنند ولي بر پادشاهان غزنوي ، سلجوقي ، خوارزمشاهي و بر بقيه سلاطين ترك حاكم بر ايران ، چه برخوب و چه بر بدشان بايد نفرت ورزيد و آنها و ملت ترك را وحشي و بيگانه ناميد‌ و با تحقير و تحريف زبان و فرهنگ غني تركي و آذري ناميدن تركان آذربايجان آنها را در ديگ يكسان سازي فارسي حل كرد و در كلّ ، فارسهايي را كه خودشان را برتر و بالاتر و تافته جدابافته تر از ملل و اقوام غير فارس ايران دانسته و حتي درصد اندكي از حقوق مادي ومعنوي را كه بر خود و بر زبان و فرهنگ خود لازم و واجب مي دانند بر غير فارس زبانان كشور قائل نيستند را شوونيست و پان فارسيست مي دانند ؛ همين !

آنها فراموش كرده اند نه تنها در هركدام از كشورهاي جهان اولي و پيشرفته اي چون كانادا ، بلژيك ، سوئيس دو و سه زبان رسميت دارند ، حتي در كشورهاي جهان سومي و همسايه ديوار به ديوار ايران چون افغانستان و عراق هم اين معضل حل شده و در افغانستان دو زبان دري (فارسي) و پشتو ، و در عراق زبانهاي عربي و كردي رسمي و سرتاسري هستند ؛ در اين كشورها علاوه بر دو زبان رسمي و سراسري كه متكلمين آنها جمعيت بيشتري نسبت به بقيه زبانها دارند و اين زبانها در كليه رسانه ها و مطبوعات كشور به كار گرفته شده و در همه مقاطع تحصيلي ابتدايي تا عالي تدريس مي شوند ، بقيه زبانهاي كم جمعيت نيز در مناطق و استانهاي خود تا مقطع خاصي در مدارس تدريس مي گردند .

يكي ديگر از بهانه هاي شوونيستها بر تجزيه طلب ناميدن تركان كشور و عصبانيت آنها از دست اكثر مردم آذربايجان و ديگر تركهاي ايران ، تمايل بيشتر اين مردم به تماشاي برنامه هاي كانالهاي ماهواره اي تلويزيوني جمهوري آذربايجان و تركيه و عدم تمايل آنها به تماشاي برنامه هاي ماهواره اي تلويزيونهاي فارسي زبان معروف به تلويزيونهاي لوس آنجلسي است.

اين جور افراد از اينكه بسياري از تركهاي ايران بر عكس فارسها كه مثلا سريالهاي تلويزيونهاي لوس آنجلسي را مي بينند ، سريالهاي كانالهاي تركيه را تماشا مي كنند و مسابقات موسيقي عاشقهاي آذربايجان را از كانالهاي تلويزيون جمهوري آذربايجان دنبال مي كنند عصباني هستند و اين نوع تمايل را گرايش به پان توركيسم تعبير مي كنند ، غافل از اينكه برنامه هاي تلويزيونهاي تركيه به لحاظ كيفيت و نزديكي زبان ، فولكلور و آداب و سنن آنها به تركان آذربايجان و برنامه هاي تلويزيوني جمهوري آذربايجان به لحاظ مشتركات مذهبي ، تباري ، زباني ، فرهنگي ، تاريخي و ارزشهاي معنوي مشترك ديگر ، و از اينكه آنچيزي كه براي مردم آذربايجان جنوبي عزيز و محترم است براي مردم آذربايجان شمالي هم عزيز و محترم است و مردم هر دو سوي آراز ( ارس ) داراي احساس مشترك در كليه زمينه ها ي معنوي هستند و كليه آداب و رسوم و حافظه تاريخي مردم هردو آذربايجان يكي است و فقط مرزهاي سياسي هست كه آنها را از هم جدا ساخته است و در تماشاي برنامه هاي تلويزيوني هم اين مرزها در نورديده است ، طبعا تمايل بيشتري دارند بجاي تماشاي برنامه هاي ماهواره اي و غير ماهواره اي فارسي زبان كه در آن به شكلهاي آشكار و و نيمه پنهان زبان ، فرهنگ ، هويت و شخصيت تركان را به سخره مي گيرند ، برنامه هاي تلويزيونهايي را تماشا كنند كه به شخصيت مردم ، زبان و فرهنگ ،فولكلور ، افسانه ، تاريخ ، آداب و رسوم ، شعرا ، نويسندگان و شخصيتهاي تاريخي و ادبي آنها ارزش و اعتبار مي دهد ؛‌ شايد كافي باشد كه گفته شود تعداد ميادين ، خيابانها و سالنهاي فرهنگي – هنري كه در شهر باكو به نام استاد شهريار نامگذاري شده چندين برابر آن در ايران است و جشنواره هايي جهاني كه براي موسيقي عاشيقها و موسيقي مقامي آذربايجان گذاشته مي شود دل هر آذربايجاني را به وجد مي آورد و مجسمه شاه اسماعيل صفوي اين سردار بزرگ تاريخ و سلطان و شاعر نكته پرداز كه ديوان شعر تركي وي نشان دهنده احساس رقيق اين سردار علاوه بر سلطان و حاكم بودن وي است در ميادين اين شهر به هر آذربايجاني غرور مي دهد .

طبيعي است نبود نمادهايي از ارزش مثبت زبان و فرهنگ ، ترانه و موسيقي فاخر ، شعر و داستان ، حماسه و رمان ، فيلم و تئاتر و …. به زبان تركي آذربايجاني و عدم شناسايي و معرفي شاعر ، نويسنده ، هنرمند ، محقق ، پژوهشگر و شخصيتهاي ديگر در زمينه هاي مختلف مربوط به تاريخ ،‌موسيقي ، هنر ، ادبيات و فرهنگ تركان آذربايجان در تلويزيونهاي داخلي ، تركان كشور را به ديدن كانالهايي سوق مي دهد كه به داشته هاي معنوي آنها ارزش مي گذارند و بر آنها مي بالند .

با توجه به آنچيزي كه آورده شد اگر فارسها كه جمعيتي كمتر از تركها در كشور دارند با تحصيل به زبان خود در مدارس و دانشگاهها ، داشتن مطبوعات و راديو و تلويزيون به زبان فارسي و علاقه به زبان و فرهنگ و موسيقي و افتخارات تاريخي و رسميت دادن زبان خود در كشور در همه زمينه ها ، و داشتن رابطه دوستي با افغانستان و تاجيكستان همزبان خود ، تلاش براي ايجاد كانال تلويزيوني مشترك سه كشور فارسي زبان و آرزوي توفيق و توسعه براي اين كشورها ، ايران را تجزيه كرده باشند آنموقع مي توان از تركان بيش از ۳۰ ميليون نفري ايران هم انتظار داشت كه با داشتن حافظه تاريخي حاكميت ۱۰۰۰ ساله بعد از اسلام بر ايران ، و دادن جانها و ريختن خونهاي بزرگمردان تاريخي خود براي حفاظت اين كشور از دشمنان ، در صورت داشتن همان امتيازاتي كه فارسها در كشور دارند ،‌ كشور را تجزيه كنند ؛ در غير اين صورت ، ادعاي عده اي تماميت خواه و برتري طلب مبني بر تجزيه طلب و پان توركيست ناميدن تركان آذربايجان كه با فعاليت مدني خود خواستار برخورداري از حقوقي همچون حقوق همكشوري هاي فارس زبان هستند ، ادعايي نابخردانه و ناشي از تفكرات پان فارسيستي و شوونيستي و بي اعتقادي آنان بر ابتدايي ترين حقوق انساني تركها و ملل و اقوام غير فارس ديگر در ايران است !

SON

…………………………………………………………………………………………………..

(1) آذربايجان تاريخي عبارت از سرزمين بهم پيوسته اي است كه مردم اين مناطق به زبان تركي صحبت مي كنند ، فولكلور ، افسانه ، آداب و رسوم مشترك و نزديك بهم دارند و در تاريخ بلعمي ( قرن چهارم هجري ) ، نزهت القلوب حمداله مستوفي ( قرن هشتم هجري ) حدود آن از همدان و اراك در جنوب گرفته تا دربند خزران ( داعستان كنوني ) در شمال ، ترسيم شده است ؛ قسمت جنوبي اين سرزمين تاريخي كه در داخل ايران امروزي قرار دارد ، در زمان قاجار در داخل ايالت " آذربايجان " قرار مي گرفت كه استانهاي آذربايجان شرقي و غربي ، اردبيل ،زنجان ، قزوين ، همدان ، مركزي ، البرز ( كرج و حومه ) و غرب استان گيلان ( شهرهاي آستارا و هشتپر تا اسالم ) امروزي را در بر مي گرفت .
(2) ضميمه روزنامه اطلاعات مورخ: 17دي ماه 1376 : (اعطاي بورسيه به دانشجويان زبان فارسي در دانشگاه "سند " شهر حيدر آباد پاكستان ) ، روزنامه ايران مورخ : ۲۵ مرداد ۱۳۸۸ شماره : 4286 : " افزايش ۳۰ درصدي بودجه دانشجويان خارجي " ( بورسيه براي ۲۳۰۰ دانشجوي خارجي تحصيل كننده در دانشگاههاي كشور )
(۳) واژه هاي ساخته و پرداخته شده در" فرهنگستان زبان و ادب فارسي " كه در۸ دفتر منتشر شده است .
(۴) شاهنامه فردوسي چاپ كلكته ، سال ۱۸۲۹ ميلادي صفحات : ۲۸۲ ،۴۸۹ ،۹۴۶
(۵) نگاه كنيد به مطبوعات تهران در پايان شهريور و اوائل مهر سال ۱۳۸۱ و هنگام تصويب اين موضوع در مجلس . براي ديدن قسمتي از متن سخنها و مصاحبه ها كه در اين مطبوعات درج شده بود سايت زير را مشاهده كنيد :

http://www.poetry.ir/archives/000609.php

 

من گوتوغوم ير 

 



  • [ 1 ][ 2 ][ 3 ][ 4 ][ 5 ]