صدايي كه شنيده نشد...!

+0 امتياز

من يك زن هستم . با نگاهي به تاريخ همواره جنس دوم محسوب شده ام. بعضي ها ميگويند از دنده مرد آفريده شده ام. برخي ميگويند ضعف جسماني من نشان ضعف عقلاني من نيز مي باشد و چه بسيارند كساني كه ميگويند زن را چه به اين كارها! ولي با تمام اين حرف ها من انسان هستم، با تمام عواطف و احساساتي كه يك مرد ميتواند در مورد همه چيز و همه كس داشته باشد.

 

تاريخ نميگويد كجا زاده شدم. فقط اين را ميگويد كه استثمار شده ام. ولي من ميگويم من در ايران متولد شده ام. در كشوري با تمدن چندين هزار ساله. در كشوري كه تمدنهاي بزرگ جهان در آن زيسته اند. زماني كه در كشورهاي توسعه يافته كنوني زن و خانواده تعريف مشخصي نداشت. من در خانه خود بودم و بزرگ داشته ميشدم.

مردان كشور من در ناموس پرستي و غيرت شهره آفاق بودند و هستند. و من مغرور از اين شهرت و سرمست از امنيت حاصل از مي زيستم. ولي آيا غيرت مستزلزم تعريف چارچوب فكري خاص و تعيين خط مشي عاطفي ميباشد؟ آيا ناموس پرستي دليلي بر به زنجير كشيدن احساسات ناموست و محروم كردن او از شور و نشاط و تعيين علاقه منديهاي اوست؟

آيا يك زن نميتواند دوستدار فوتبال باشد؟ و اگر ميتواند چرا نبايد بتواند در ورزشگاه حضور داشته باشد؟ چه چيزي مانع از حضور من در كنار تيم محبوبم است؟ اگر برخي مردان اصولي را رعايت نميكنند، چرا من بايد به نفع آنها كنار بكشم؟ آيا كار غير اصولي آنان بر حق طبيعي من مقدم تر است؟ و بي ارزش ترين چيز در اين ميان روياهاي من است كه قرباني ميشوند.

فوتبال ورزشي است همه گير كه در تمام نقاط جهان پير و جوان، زن و مرد با تمام فرهنگها و ايوئولوژي ها دوستدار آن هستند. به هر كجا كه نگاه كنيم فوتبال طرفداران بيشماري دارد و بالطبع دوست داشتن آن پديده اي عجيب و غير قابل قبول نميباشد. حال چرا و به چه علت اين سوال در مورد من مطرح است؟ چرا از من سوال ميشود كه چرا فوتبال دوست دارم؟

آيا همه كساني كه فوتبال دوست دارند علاقه مند به حضور در ورزشگاه و تشويق تيم محبوب خود نيستند؟ اگر نيستند چرا ورزشگاهها هميشه پر است؟ و اگر هستند چرا من نبايد باشم؟ چرا من نميتوانم عشقم را به تيمم در ورزشگاه فرياد كنم؟ چرا نميتوانم در غم و شادي تنها دليل زندگيم شريك باشم؟ چرا من نميتوانم پرواز عقابم را بر فراز آسيا به نظاره بنشينم؟

آري من هوادار تيم تراكتورسازي آذربايجان هستم. شهر من شهر اولينهاست و من ميخواهم اولين زني باشم كه در ورزشگاه حضور دارد و با شعار " يئل ياتار طوفان ياتار ياتماز تراختور بايراقي" تيمي را كه همه ميدانند براي همه ما تنها يك تيم نيست! بلكه مفهوم با هم بودن ، مفهوم عشق به آذربايجان و در نهايت مفهوم زندگي است، را همراهي كنم.

از همه كساني كه ميتوانند به هر نحو در پيشبرد اين هدف و تحقق روياي چندين ساله طرفداران زن قدمي برداشته و گرهي از كار بگشايند. مسئلت دارم كه ما را در اين راه ياري كنند.

 

الناز



  • [ ]