ستار خان و نهضت مشروطه

+0 امتياز

ستارخان سردار ملي (۱۲۸۴-۱۳۳۲ق) فرزند حاج حسن قراجه داغي در منطقه قراجه داغ  به دنيا آمد. سوابق زندگي او در دوران كودكي و نوجواني تا درگيريهاي جنبش مشروطه‌ چندان معلوم نيست. از اطلاعات جسته و گريخته‌اي كه از وي به دست آمده، درمي‌يابيم كه او با پدر خود در روستاهاي اطراف ارسباران به شغل پارچه‌فروشي مشغول بوده است.

ستارخان سردار ملي

سلطان ستاري، دختر ستارخان

گروهي از مجاهدين مسلح مشروطه‌خواه محله ليل‌آباد تبريز

. ستارخان، و عده‌اي از مجاهدين مسلح تبريز

ستارخان ۲٫ باقرخان، و عده اي از مجاهدين مسلح مشروطه خواه در تبريز

ستارخان ۲٫ باقرخان، و جمعي از مجاهدين مشروطه خواه در تبريز

ضرغام (از خوانين منطقه آذربايجان) و افراد تحت فرمان وي به هنگام محاصره شهر تبريز در دوره مشروطه

شكراله خان شجاع نظام و عده‌اي از خوانين آذربايجان طرفدار محمدعلي شاه

ستارخان و فرزند خردسال وي يدالله ستاري

“وقتي پاختيانوف، كنسول روس به ستارخان پيشنهاد كرد كه بيرقِ كنسولخانه را به سردرِ خانه اش بزند تا در امانِ دولت روس باشد و از آن گذشته نويدِ سمت قراسوراني آذربايجان را به او داد: ستار جمله اي گفت كه در تاريخ ماند: « ژنرال كنسول، من مي خواهم كه هفت دولت به زير بيرقِ دولت ايران بيايند، من زير بيرقِ بيگانه نرم».”

ستارخان و باقرخان به هنگام اقامت در عمارت وزير مخصوص در تهران

ورود ستارخان و باقرخان به تهران از دروازه گمرك

به گزارش مجله عكس تاريخ ايران ستارخان پس از قتل برادرش اسماعيل به دست نيروهاي دولتي به همراه خانواده خود به تبريز مهاجرت كرد و در محله اميرخيز اقامت گزيد و از داش‌ها و لوطيهاي آن محله شد.

وي مدتي جزء سواران حاكم خراسان بود، از آنجا به عتبات عاليات سفر كرد، پس از چندي به تبريز بازگشت و به مباشري املاك محمدتقي صراف مشغول گرديد. سپس به توصيه رضاقلي خان سرتيپ وارد خدمت قراسوران (ژاندارمري) شد و حفاظت راه مرند و خوي به او محول گرديد. چندي بعد مورد توجه مظفرالدين ميرزا (وليعهد) قرار گرفت، ضمن دريافت لقب خاني، از تفنگداران وليعهد در تبريز محسوب گرديد. ستارخان بنابر عادت لوطي‌گري در يكي از درگيريهاي خود با مأمورين محمدعلي ميرزا (وليعهد) در تبريز، مورد تعقيب قرار گرفت، از شهر گريخت و مدتي به راهزني پرداخت. سپس با وساطت بزرگان و معتمدين محل به شهر بازگشت و دلالي اسب را پيشه خود كرد.

ر سال ۱۳۲۵ق انجمن ايالتي آذربايجان به واسطه رشادتهاي ستارخان و باقرخان به آنان لقب سردار ملي و سالار ملي اعطاء نمود.

با شروع انقلاب مشروطه در تهران و گسترش آن در سراسر كشور، مجاهدين و آزاديخواهان آذربايجاني و قفقازي به فرماندهي ستارخان و باقرخان به حمايت از مشروطيت قيام نمودند و در مقابل قواي ۳۵ تا ۴۰ هزار نفري اعزامي از مركز و خوانين محلي به فرماندهي عبدالمجيد ميرزا عين‌الدوله كه براي سركوبي قيام تبريز اعزام شده بودند به شدت مقاومت كردند و از تسلط آنها به شهر ممانعت نمودند. تبريز به مدت ۱۱ ماه توسط قشون دولتي محاصره شد و از ورود آذوقه به شهر جلوگيري به عمل آمد. زندگي بر مردم بسيار سخت و طاقت‌ فرسا گرديد. نهايتاً با وساطت قنسولهاي روس و انگليس و موافقت دولتهاي طرفين عده‌اي از قواي روسيه به تبريز وارد شدند و راه جلفا را براي ورود آذوقه باز كردند. در نتيجه محاصره شهر به پايان رسيد و سربازان دولتي و خوانين محلي مخالف مشروطيت از اطراف تبريز دور شدند. بدين ترتيب نقشي كه ستارخان و باقرخان در دفاع از مشروطه و تبريز داشتند به پايان رسيد.

با حضور سربازان روسي در تبريز موقعيت براي ستارخان و باقرخان سخت و خطرناك گرديد. آنها به اتفاق جمعي ديگر از سران آزاديخواه به قنسولگري عثماني پناهنده شدند. سپس تحت فشار روسها و بنابر دعوت آيت‌الله محمدكاظم خراساني به همراه جمعي از مجاهدين در روز هشتم ربيع‌الاول ۱۳۲۸ق به تهران مهاجرت كردند. در تهران استقبال شاياني از آنان به عمل آمد و از طرف مجلس شوراي ملي مورد تجليل قرار گرفتند و دو لوح نقره‌اي طلاكوب به ستارخان و باقرخان اهدا گرديد و براي هر كدام ماهيانه مبلغ هزار تومان مقرري از طرف مجلس تعيين شد و در پارك اتابك (محل فعلي سفارت شوروي) اسكان يافتند.

در جريان ترور آيت‌الله سيدعبدالله بهبهاني دولت مشروطه تصميم به خلع سلاح گروههاي مسلح گرفت، ستارخان با اين امر مخالفت نمود و با قواي دولتي به جنگ پرداخت در اين جنگ پاي او تير خورد و تسليم شد و ۳۰ تن از نيروهاي وي كشته و ۳۰۰ تن اسير شدند.

وي چهار سال پس از اين واقعه در تاريخ ۲۸ ذي الحجه ۱۳۳۲ درگذشت و در باغ طوطي در جوار حضرت عبدالعظيم به خاك سپرده شد.

آما كاش ستار خانار خياباني لر باكيريلر ايران اوچون چاليشمييديلر اولار بيلسيديلر بيز ايني بو گونه قالاجاخ ايرانين آدين گتيمزديلر سيز نه فيكر اليسيز؟



  • [ ]